اميد صباغ نو

مشاور شركت بيمه پارسيان

اميد صباغ نو

۲۸ بازديد ۰ نظر

    مثل هرشب هوس عشق خودت زد به سرم
 چند ساعت شده از زندگيم بي خبرم
اين همه فاصله ،‌ ده جاده و صد ريل قطار
 بال پرواز دلم كو كه به سويت بپرم؟
از همان لحظه كه تو رفتي و من ماندم و من 
بين اين قافيه ها گم شده و در به درم

تا نشستم غزلي تازه سرودم كه مگر 
اين همه فاصله كوتاه شود در نظر

بسته بسته كدئين خوردم و عاقل نشدم

پدر عشق بسوزد كه درآمد پدرم

بي تو دنيا به درك بي تو جهنم به درك
كفر مطلق شده ام دايره اي بي وترم

من خداي غزل ناب نگاهت شده ام
از رگ گردنِ تو من به تو نزديك ترم


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد