هرگز سر قرار
تنها نمي آيي
ذوق و عطر و لبخند هم با تو مي آيند.
هرگز سر قرار
تنها نمي آيي
ذوق و عطر و لبخند هم با تو مي آيند.
دوست داشتن تو
خورشيد است
و پنهان كردن خورشيد
پشت ابر ممكن نيست.
اي كاش بر ساحل چشمان آبي ات
نوشته بودند:
منطقۀ شنا ممنوع!
به نبودنت عادت كرده ام
اما ...
مشكل اينجاست
كه به بودنت
كنار كسي جز خودم
عادت نمي كنم.
ما مجلس ختم در عروسي داريم
در جمع فقط كار خصوصي داريم
نقاشي بچه هايمان غمگين است
وقتي كه فقط مداد «طوسي» داريم
آب، آب را غرق نمي كند
باد، باد را ويران نمي سازد
خاك، خاك را مدفون نمي كند
آتش، آتش را نمي سوزاند
اما آدمي، آدم را ...
چشمان تو نقشيست كه از روز ازل
با جان من آميخته چون شير و عسل
هر گاه نظر كنم كه خود را بينم
چشمان تو در آينه مي گردد حل
دو برگيم
از دو درخت
براي به هم رسيدن
بر باد بايد برويم.
عصر جمعه
عصر پاييز
عصر آن روزي كه رفتي
من در عصر دلتنگي
زندگي مي كنم.