يكي از روزهاي چهل سالگي ات
در ميان گير و دار زندگي ملال آورت
لابه لاي آلبوم عكس هايت
عكس دختري مو مشكي را پيدا مي كني
زندگي براي چند لحظه متوقف مي شود
و قبض هاي برق و آب برايت بي اهميت
تازه مي فهمي
بيست سال پيش
چه بي رحمانه
او را
در هياهوي زندگي جا گذاشتي ...