كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

ايلهان برك

۳۳ بازديد ۰ نظر
برگ زنبقي

بر چهرهٔ آب شنا مي‌كند

مرگ به هيچ چيز ديگري شبيه نيست.


هوانس گرگوريان

۳۴ بازديد ۰ نظر
گمان مي كنيد زندگي كردن آسان است وقتي شهري كه در آن زاده شده اي
ديگر نيست، اما
تو به زندگي ادامه مي دهي؟
گمان مي كنيد به ياد آوردن آسان است
وقتي كه چاره فقط فراموش كردن است
وقتي شهري در كار نيست، اما
تو هنوز هم آن را به ياد مي آوري؟
گمان مي كنيد خوابيدن آسان است
وقتي گوش هايت پُر است از جيغ و 
وقتي چشم هايت پُر است از اشك؟
وقتي تصاوير شاد را، ديگر
تنها در خواب مي توان ديد
گمان مي كنيد
بيدار شدن از خواب آسان است؟

ناظم حكمت

۳۴ بازديد ۰ نظر
تنهايي
چيزهاي زيادي
به انسان مي‌آموزد
اما تو نرو
بگذار من نادان بمانم.

سيد علي مير افضلي

۳۴ بازديد ۰ نظر
پاييز را
به هيچ مي‌انگارد
دستي كه دست‌هاي ترا دارد.


گروس عبدالملكيان

۳۳ بازديد ۰ نظر
تو
غافلگيريِ رگبار بودي 
و من
مردي كه چتر به همراه نداشت.


فرانسيسكو اينتپا

۳۳ بازديد ۰ نظر

اگر باران نقابت شود

نخواهم فهميد

كه اشك مي ريزي.


ابوالقاسم صلح جو

۳۳ بازديد ۰ نظر
باران مي بارد
وقتي دستم را
بر شانۀ شب مي گذارم
و از تو مي گويم.


وحيد عمراني

۳۳ بازديد ۰ نظر

اين گونه رفتني را دوست دارم؛
بادي بيايد
و قاصدكي باشم
يا شعلهٔ شمعي.


آرش ناجي

۳۲ بازديد ۰ نظر

موهايي كه حامل شالت شده اند

شامل حالم نمي شوند

چرا ؟


سورنا جوكار

۳۲ بازديد ۰ نظر

ديدي دوباره روي دلم پا گذاشتي

اين مرد را نيامده تنها گذاشتي!

 

مانند كوچه اي كه مسير عبور توست

در من قدم زدي و مرا جا گذاشتي

 

ماهي شدم كه غرق تو باشم ولي مرا

با تنگ در مقابل دريا گذاشتي

 

هر كار كرده ام من و تو ما شود، نشد

يك خط فاصله وسطه مـ ــ ـا گذاشتي

 

گاهي دلم خوش است مرا مثل شوكران

شايد براي روز مبادا گذاشتي

 

در را اگر چه پشت سرت بسته اي ولي

شكر خـــدا كه پنجره را وا گذاشتي