اين هديه را اگر نپذيري كجا برم
جان است جان! اگر تو نگيري كجا برم
يار عزيز! يوسف من كم تحمل است
اين برده را براي اسيري كجا برم
بخت مرا سياه چو گيسوي خود مخواه
موي سفيد را سر پيري كجا برم
اي قلب زخم خوردۀ بيمار، من تو را
گر پيش پاي دوست نميري كجا برم
جان هديه ايست پيشكش آورده از خودت
اين هديه را اگر نپذيري كجا برم؟