باران مي شوم
بر برهوت نگاهي
كه ديدن را از ياد برده...
باران مي شوم
بر برهوت نگاهي
كه ديدن را از ياد برده...
روياي آبي اش را
خزر خزر مي گريد
ميان تنگ بلور.
آدرس وبلاگ: http://www.morningwind.blogfa.com/
وقتي آمد ...
آمد
وقتي بود ...
بود
وقتي رفت ...
بود.
خسته از
تير و تركش و باروت
سال ها ...
در حسرت تو
تكرار مي شوم!
از سوي شاعر تقديم شده به همۀ شاعران وبلاگ شعر كوتاه.
درختِ اقاقيا را دوست دارد
كسي كه از درخت سرو متنفر است
غوغا بر سر سرو است و اقاقيا
بر سر اختيار
نه درخت
تو خودِ درختي
خودِ دوست داشتن
و دوست داشتن
جبر است.
زخمي كهنه در دل دارم
سايۀ رنجي بي پايان
دلخوشم به مرهم نوازش دستانت
اما تو ...
تا زخمي نو بر دل نزني
دستي بر زخم كهنه ام نمي كشي!
آدرس وبلاگ: http://www.rahadarband2.blogfa.com/
امتداد گيسوانت مي بارد ،
بدون هيچ ابر و باراني!
حافظ پي عشق است، چه مسجد چه كنشت
خيام؛ رخ يار و بهار و لب كشت
ما نيز نهيم پاي دل بر سر عقل
باشد كه شويم از اين جهنم به بهشت!
/**/
باران كه مي بارد
زمان و مكان در هم مي آميزند
در جريان مرموز و سيّال هوا
كسي چه مي داند
كه قطره هاي اين باران
هر كدام در چه هنگام
و از كدامين دريا برخواسته اند؟
رازيست باران!
مي باز خورم وليك مستي نكنم
الا به قدح دراز دستي نكنم
داني غرضم ز مي پرستي چه بود؟
تا همچو تو خويشتن پرستي نكنم