آن يار كه در سينه جنون دارم از او / در هر مژه صد قطرۀ خون دارم از او
كُنجي و دمي و محرمي ميطلبم / تا شرح دهم كه حال چون دارم از او
با تشكر از سركار خانم جميله امام دوست عزيز به خاطر فرستادن اين رباعي.
آدرس وبلاگ: http://movafeg.blogfa.com/
آن يار كه در سينه جنون دارم از او / در هر مژه صد قطرۀ خون دارم از او
كُنجي و دمي و محرمي ميطلبم / تا شرح دهم كه حال چون دارم از او
با تشكر از سركار خانم جميله امام دوست عزيز به خاطر فرستادن اين رباعي.
آدرس وبلاگ: http://movafeg.blogfa.com/
در مرگ من اي دوست شبي تار بزن / پرواز مرا با دف و ني جار بزن
گر عيب نبود جاي عكسم هر بار / يك خوشۀ انگور به ديوار بزن
اي فيض لبت چون مي صد سالۀ سرخ / در عشق تو از چشم روان ژالۀ سرخ
بس ابر غمت به خاك دل خون باريد / روييده به دشت سينه ام لالۀ سرخ
تا چهاردهمين شب را
در چشم تو نظاره كند.
به ياد تو مي افتم...
و چه فواره وار مي بارد.
با جملۀ رندان جهان هم كيشم / خيام ترانه هاي پر تشويشم
انگار شراب از آسمان مي بارد / وقتي كه به چشمان تو مي انديشم
وقتي نگاهم را
برگرداندم.
كه آزاديم اولين شهيد تاريخ است
و انديشه ام آخرين زنداني.
راه بسياري در پيش داري،
شب بسياري.