كوير خاطراتش را مرور مي كند.
كاين گونه غمين اند
بنفشه ها و ياسها.
ديدي كه چگونه خوارمان كرد اين عشق؟ / رسوا و فگار و زارمان كرد اين عشق؟
اين شيوۀ عشق است ولي اينگونه / افسانۀ ماندگارمان كرد اين عشق
من عشق تو بر تارك افلاك نهم / دست ستمت بر دل غمناك نهم
هر جاي كه بر روي زمين پاي نهي / پنهان بروم ديده بر آن خاك نهم
آمد سحري ندا ز ميخانۀ ما / كاي رند خراباتي ديوانۀ ما
برخيز كه پر كنيم پيمانه ز مي / زان پيش كه پر كنند پيمانۀ ما
با تشكر از مهساي عزيز به خاطر فرستادن اين رباعي
آدرس وبلاگ : http://storylittle.blogfa.com/
برخيز ز خواب تا شرابي بخوريم / زان پيش كه از زمانه تابي بخوريم
كاين چرخ ستيزه روي ناگه روزي / چندان ندهد زمان كه آبي بخوريم
با تشكر از نسيم عزيز به خاطر فرستادن اين رباعي
آدرس وبلاگ: http://imissmydadashi.blogsky.com/
پدربزرگ فقير بود
من فرزندي ندارم ، فقر تمام شد.
من كيم؟ صياد ناشي ، پس شكارم مي گريزد / آخر آن آهوي زيبا از حصارم مي گريزد
مي شود تنهايي من در جهان افسانه زيرا / هر كسي را دوست دارم از كنارم مي گريزد
داستان كوتاه آموزنده
داستان كوتاه آموزنده71
داستان كوتاه آموزنده61