به مردي ، امتحان بايست دادن / وفاداري ، نشان بايست دادن
خطر نزديك شد ، حاضر شو اي دل / به جانان بلكه جان بايست دادن
به مردي ، امتحان بايست دادن / وفاداري ، نشان بايست دادن
خطر نزديك شد ، حاضر شو اي دل / به جانان بلكه جان بايست دادن
چه پرسي از كجايم چيستم من / به خود پيچيده ام تا زيستم من
در اين دريا چو موج بيقرارم / اگر بر خود نپيچم نيستم من
روزي به كليسياي گبرم بيني / ناقوس به دستي و به دستي دستش
پروانه كه سوخت زآتش خنجر شمع / آن عاشق بيقرار غم پرور شمع
مي خواست نهان ز چشم غيرش سازد / زان بال گشود و گشت گرد سر شمع
به خاكستر چه آتشها كه خفته است / چه ها در اين لبان ناشكفته است
منم آن ساحل خاموش سنگين / كه طوفان در گريبانش نهفته است
چون شمع ميان آب و آتش شب و روز / مي سوزم و كس ز سوز من آگه نيست
صداي دور و در پيش نگاهم / گريز جاده و گرد سواري
نمايش «بازي مداد و پاك كن» در قالب تئاتر كودك توسط گروه تئاتر «اصفهان – 63» از فردا سوم آذر ماه در سالن اصلي مجموعۀ فرهنگي - هنري فرشچيان واقع در ابتداي خيابان توحيد بر روي صحنه خواهد رفت. ساعت شروع اجراها 30 : 16 مي باشد. اين نمايش تا 13 آذر بر روي صحنه خواهد بود. عوامل اين نمايش عبارتند از :
نويسنده : مرجان رياحي
برگردان به شعر : وحيد عمراني
كارگردان : مجتبي حجازي
بازيگران : مهرداد باقريان – وحيد عمراني – معين وصال – مهدي احمدي – مصطفي لطيفي خواه – ميثم خاني – محسن محمدي – ليلا مشكين پور – اكرم ياري – معصومه شرف خو – ندا خسروي – سپيده حسين زاده
مدت نمايش : 30 دقيقه
توجه ......................................................................... توجه
دعوت به همكاري وبلاگي
از تمامي بچه هاي فرهيختۀ تئاتر اصفهان دعوت به عمل مي آورم كه دربارۀ نمايشهايي كه در اصفهان مي بينند نقد و نظرات خود را در بخش نظرات وبلاگ اين حقير بگذارند تا به نام خود آنان در قسمت نقد تئاتر اين وبلاگ قرار دهم و اين گونه بتوانيم شاهد همفكري و رشد بيشتري در حوزۀ تئاتر شهرمان باشيم. با تشكر و سپاسگزاري از همۀ شما عزيزان هنرمند و خوش ذوق.
شب گشت و دوباره طبع مجنون در راه / تاصبح رود چه بر سر من اي ماه
ليلي ليلي كجايي؟ اي ليلي آه / لا حول و لا قوة الا بالله
با تشكر از دوست گرامي جناب فرامرز ميرشكار به خاطر فرستادن رباعي هاي زيبايشان
آدرس وبلاگ : http://www.mirshekar.com/
اي جان اگر از غبار تن پاك شوي تو روح مقدسي بر افلاك شوي
عرش است نشيمن تو شرمت نايد كآيي و مقيم خطۀ خاك شوي؟