آنجا كه جمال تو فروزان گردد / خورشيد شود چو بوم ويرانه نشين
نه افلاطون كند فكري به حالم / نه جالينوس داند من چه حالم
علاج درد فايز نيست درمان / بزن مطرب دمي تا من بنالم
با تشكر فراوان از دوست گراميم ، حسين عزيز ، نويسنده وبلاگ كاشف دزفولي به خاطر ارسال اين رباعي.
افعال جهان بر دلم آسان ميكن / وافعال بدم زخلق پنهان ميكن
امروز خوشم بدار و فردا با من / آنچ از كرم تو را سزد آن ميكن
شيخي به زني فاحشه گفتا پستي / هر لحظه به دام دگري بنشستي
گفتا شيخا چنان كه گويي هستم / آيا تو چنان كه مينمايي هستي؟!
با تشكر و سپاس فراوان از دوست عزيزم فيروز ، معلم زحمتكش و فداكار به خاطر ارسال اين رباعي ها.
نام وبلاگ : (بارون) كه در ليست پيوندهاي همين وبلاگ قرار دارد.
صد قافله بيشتر در اين ره رفتند / وين طرفه كه هيچگونه پي پيدا نيست
در كوي خرابات چه درويش و چه شاه / در راه يگانگي چه طاعت چه گناه
بر كنگره عرش چه خورشيد و چه ماه / رخسار قلندري چه روشن چه سياه
در دير مغان دف و رباب آوردند / سجاده ببردند و شراب آوردند
گفتم كه شراب را كبابي است مقيم / دلها همه بردند و كباب آوردند
در راه يگانگي نه كفر است و نه دين / يك گام ز خود برون نه و راه ببين
اي جان جهان تو راه اسلام گزين / با مار سيه نشين و با خود منشين
از نرگس چشم قصد جادو داري / در كشتن ما دو تيغ ابرو داري
هرگز رخ انورت نبيند چشمي / چون پرده ز زلف خويش بر رو داري
برگرفته از وبلاگ دوست گراميم حسين عزيز به آدرس :
http://kashefedezfuly.blogsky.com/
آتش بزنم بسوزم اين مذهب و كيش / عشقت بنهم به جاي مذهب در پيش
تا كي دارم عشق نهان در دل خويش / مقصود تويي تويي نه دين است و نه كيش
رفتم به در خداي خود توبه كنم / از هر گنه و خطاي خود توبه كنم
تحقيق گناه مي نمودم ديدم / بايد ز ثوابهاي خود توبه كنم