كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

ايرج زبردست

۲۹ بازديد ۰ نظر

مي رفت تهي ز خويش مستي بر دار

مي كرد چنين وصيتش را تكرار:

آن دم كه به خاك مي سپارند مرا

يك كوزه به جاي سنگ قبرم بگذار


وحيد عمراني

۳۰ بازديد ۰ نظر

تا اينكه ز داغ جانم آگاه شود

هر شعر كه آيد از دلم، آه شود

اين فاصله ها اگر مرا دريابند

هر بيراهه به سوي او راه شود


سيد رضا علوي

۳۲ بازديد ۰ نظر

سارهاي عصرگاهي

روزگار آسمان را

سياه كرده اند.


عليرضا روشن

۲۹ بازديد ۰ نظر

گذشتن از باد بايدم آموخت

كه نه بر خرابه افسوس مي خورد

نه به گلزار دل مي بندد

مرا چونان باد بخواه

بخواه

تا بگذرم

به سمت تو بگذرم.


رضا كاظمي

۲۹ بازديد ۰ نظر

تا ديدار تو

يك شيشه فاصله است

و من ...

مثل ماهي

ميان تُنگ

و تُنگ

ميان دريا.


زهرا بسي خاسته

۳۲ بازديد ۰ نظر

ابرهاي تيره

ماه همچنان مي تابد

گرچه ناپيدا.


ريتا عوده

۳۳ بازديد ۰ نظر

پرنده ات هستم

تا آن هنگام

كه قفسم نباشي.


معين دهاز

۳۲ بازديد ۰ نظر

خنديديم

ما به رنگين كمان خنديديم

به لب هاي آسمان

كه به هفت رنگ غمگين بود.


ژاگ پره ور

۳۰ بازديد ۰ نظر

لب هايت را

بيشتر از تمامي كتاب هايم

دوست مي دارم

چرا كه با لبان تو

بيش از آنكه بايد بدانم، مي دانم

لب هايت را

بيشتر از تمامي گل ها

دوست مي دارم

چرا كه لب هايت

لطيف تر و شكننده تر از تمامي آنهاست

لب هايت را

بيش از تمامي كلمات

دوست مي دارم

چرا كه با لب هاي تو

ديگر نيازي به كلمه ها نخواهم داشت.


احمد شاملو

۳۱ بازديد ۰ نظر

نخست 

دير زماني در او نگريستم

چندان كه چون نظر از وي باز گرفتم

در پيرامون من

همه چيزي 

به هيأت او درآمده بود

آنگاه دانستم كه مرا ديگر

از او گريز نيست.