كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

كمال الدين اسماعيل اصفهاني

۳۴ بازديد ۰ نظر

هر كو بشناخت مستي و پستي را

بفروخت به يك جرعۀ مي هستي را

مانندۀ نرگس آنكه صاحب نظر است

بر ديدۀ خود جاي كند مستي را


لوئيس سرنودا

۲۸ بازديد ۰ نظر

دليل وجود مني تو

اگر نشناسمت

زندگي نكرده ام

و اگر بميرم بي شناختنت

نمي ميرم

چرا كه نزيسته ام.


عليرضا روشن

۳۱ بازديد ۰ نظر

شتر اول قافله

همان جا مي رود

كه شتر آخر قافله

از آدم

تا خاتم

تا من.


وحيد عمراني

۳۳ بازديد ۰ نظر

ظلمات؛

اين داستان كوتاه الكن

اقتباسي است

از رمان بلند گيسويت

و روشنايي؛

طرحي خام

از شعر سپيد رويت.


واقف صمد اوغلو

۳۱ بازديد ۰ نظر

بر مزارم

نه سنگ بگذار نه مجسمه

جفتي كفش بگذار

تا برهنه اي بپوشد و برود.


رضا كاظمي

۲۸ بازديد ۰ نظر

به مرگ مي ماند عشق

ناغافل و برق آسا

هر وقت دلش بخواهد مي آيد.


شهاب حسن وند

۳۳ بازديد ۰ نظر

چهارراه ها

مملو از كودكاني است

كه شيشه هاي ماشين ها

لنگ هايشان را پاك مي كنند.


جليل صفربيگي

۳۲ بازديد ۰ نظر

شايد بتوان راه بيانش را بست

يا اينكه رگ خون روانش را بست

زخمي كه روايتگر دردي باشد

با چسب نمي توان دهانش را بست


پرويز بيگي حبيب آبادي

۲۹ بازديد ۰ نظر

قطار؛

محكوم به ريل است.


زهرا بسي‌خاسته

۳۲ بازديد ۰ نظر

مي‌سوخت قلب خورشيد

آنگاه كه ماه

نور عاريه اش را

به شاعري مي‌فروخت

به صد منت و ناز.