كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

كاظم خوشخو

۲۶ بازديد ۰ نظر

خوشي ها در برابر غم ها

ناتوانند

اين همه روز كه بودي

از پس يك روز نبودنت بـرنيامد.


وحيد عمراني

۳۲ بازديد ۰ نظر

چشمان تو از فريب بايد باشند

از نسل خداي سيب بايد باشند

در ترديدم كدام يك را بوسم

چشم و لب تو رقيب بايد باشند


ايرج زبردست

۲۸ بازديد ۰ نظر

آن سايه هزارها ازل را ديده است

آن سايه چقدر در عدم چرخيده است؟

يك سنگ يك امتداد خالي از وقت

اين سايه هزار سايه را بلعيده است


شهراد ميدري

۲۸ بازديد ۰ نظر

ديالوگ هاي تأخيري چه تلخ است

تو در نقشي كه مي ميري چه تلخ است

عصا در دست بالا رفتي از سن

نمايشنامۀ پيري چه تلخ است


افسر فاضلي شهربابكي

۲۸ بازديد ۰ نظر

چه نم نم

چه يكريز

مثل باران

تمام حرف هايت تازه است.


عليرضا روشن

۲۸ بازديد ۰ نظر

تو يك جا گم شده اي

من

همه جا را بايد بگردم.


محمد سوري

۲۶ بازديد ۰ نظر

از آن بالا

مي خندد

به زميني كه

سرش گيج رفته است

و ستاره ها دور سرش مي چرخند.


پرويز بيگي حبيب آبادي

۲۷ بازديد ۰ نظر

ساحل به دريا سفر كرد؛

جزيره شد.


شاهين شهسواري پور

۲۸ بازديد ۰ نظر

حالا كه رسيده ايم ما آخر خط

ديديم چه خالي است سرتاسر خط

ناگاه معلم اجل املا گفت:

اين جمله سر آمده ست، نقطه سر خط


وحيد عمراني

۳۰ بازديد ۰ نظر

خون هايي كه از زمين مي جوشند

گاه گُل مي شوند

گاهي گلوله

اولي براي داغداران

و دومي براي آنها كه جاريشان كردند.