مي خواهم بميرم
مي خواهم يك ميليارد بار بميرم
و در جهاني برخيزم
كه در آن هر انساني
بيش از يك بار نميرد!
مي خواهم بميرم
مي خواهم يك ميليارد بار بميرم
و در جهاني برخيزم
كه در آن هر انساني
بيش از يك بار نميرد!
تاريخ؛
تعداد مردگانش را رُند مي كند
هزار و يك نفر
تبديل مي شود به هزار نفر
گويي آن يك نفر
هرگز وجود نداشته است.
ديگر با معشوقه ام
در كوه هاي جهان
قدم نمي زنم
اين روزها دختري هستم
از صليب سرخ
كه درهاي زندان را مي گشايد.
تا مهر تو را به خود دلِ تنگ گرفت
رسم دل تو پيروي از سنگ گرفت
سرخي لبت به ذات خود قائم نيست
از خون دل عاشق من رنگ گرفت
زلف تو بلند شاعرانه
انبوه نگاهت آهوانه
دزديده نگاه تو مرا كشت
آن لحظه كه مي روي به خانه
مي ريخت شلال گيسوانت
با شانۀ باد روي شانه
در كوچه به جز من و تو كس نيست
دستي بكشم به موت يا نه؟
بر خنگ خيال من نشستي
اي ماه وش عزيزدانه
از گردش چشم تو نمانيم
ما را چه به گردش زمانه
مي انديشم
اين آخرين سال من است
مي خورم اين خرمالو را.
عطر دشت شالي است
مي رود به هر طرف
عشق، لاابالي است.
صيادان
تور را به ساحل مي كشيدند
دريا پنجه مي زد
براي نجات ماهي ها.
«نهنگي در ساحل»
انتشارات انگيزه مهر، تهران، چاپ اول، 1396
مراكز پخش در تهران:
تئاتر شهر، كتاب فروشي سالن چهارسو
مراكز پخش در اصفهان:
كتاب فروشي فرهنگسراي اصفهان، ميدان امام حسين
كتاب فروشي زمان، مجتمع تجاري چهارباغ
خريد از سراسر كشور با تماس تلفني و ارسال رايگان: 66411056_021
خريد از طريق اينستاگرام:Mahabepub
خريد اينترنتي: https://www.30book.com
در روزگار ما نويسندگان اوضاع غريبي دارند، به ويژه اگر صاحب نام و شهرتي نيز نبوده و در ابتداي راه باشند. وضع و حال كتاب هم به تبع حال نويسندگان بي اندازه نابسامان و بحراني است. آنقدر بد كه حتي از وضع و حال تئاتر نيز وخيم تر است. حداقل در تئاتر مي گويند امروز فلان كس به ديدن فلان تئاتر مي رود، فردا بهمان كس به ديدن تئاتر ما مي آيد و برخي براي ديدن آن افراد به اصطلاح چهره و مشهور هم كه شده به ديدن آن تئاتر مي روند، اما نويسنده چه كند؟ نمي تواند كه بگويد امروز فلان كس كتاب مرا مي خواند، شما هم برويد تهيه كنيد و بخوانيد! الغرض در اين اوضاع وانفساي كتاب، حداقل كاري كه مي توان براي ادامۀ حيات هنري و ادبي يك نويسنده و تداوم يافتن چاپ آثارش كرد، اين است كه كتاب او را تهيه كنيم و بخوانيم و صد البته از نظرات و رهنمودهاي تخصصي يا شخصي خود نيز بي بهره اش نگذاريم. بر همين اساس بدين وسيله از تمامي دوستان ارجمندم و همچنين علاقمندان دور و نزديكي كه هميشه الطافشان متوجه قلم بنده بوده و هست، دعوت مي كنم كه كتاب شعر «نهنگي در ساحل» را تهيه كنند و بخوانند و طبعاً بنده را از نظرات سازندۀ خود نيز محروم ندارند.