كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

ژاك پره ور

۲۶ بازديد ۰ نظر

مي خواهم بميرم

مي خواهم يك ميليارد بار بميرم

و در جهاني برخيزم

كه در آن هر انساني

بيش از يك بار نميرد!


ويسواوا شيمبورسكا

۲۶ بازديد ۰ نظر

تاريخ؛

تعداد مردگانش را رُند مي كند

هزار و يك نفر

تبديل مي شود به هزار نفر

گويي آن يك نفر

هرگز وجود نداشته است.


پرويز بيگي حبيب آبادي

۲۵ بازديد ۰ نظر

آينۀ مذاب؛

آب.


صديقه مرادزاده

۲۷ بازديد ۰ نظر

ديگر با معشوقه ام

در كوه هاي جهان

قدم نمي زنم

اين روزها دختري هستم

از صليب سرخ

كه درهاي زندان را مي گشايد.


وحيد عمراني

۲۴ بازديد ۰ نظر

تا مهر تو را به خود دلِ تنگ گرفت

رسم دل تو پيروي از سنگ گرفت

سرخي لبت به ذات خود قائم نيست

از خون دل عاشق من رنگ گرفت


غلامرضا شكوهي

۲۵ بازديد ۰ نظر

زلف تو بلند شاعرانه

انبوه نگاهت آهوانه

 

دزديده نگاه تو مرا كشت

آن لحظه كه مي روي به خانه

 

مي ريخت شلال گيسوانت

با شانۀ باد روي شانه

 

در كوچه به جز من و تو كس نيست

دستي بكشم به موت يا نه؟

 

بر خنگ خيال من نشستي

اي ماه وش عزيزدانه

 

از گردش چشم تو نمانيم

ما را چه به گردش زمانه


ماسائوكا شيكي

۲۵ بازديد ۰ نظر

مي انديشم

اين آخرين سال من است

مي خورم اين خرمالو را.


كميل كاشاني

۲۵ بازديد ۰ نظر

عطر دشت شالي است

مي رود به هر طرف

عشق، لاابالي است.


صابر سعدي پور

۲۶ بازديد ۰ نظر

صيادان

تور را به ساحل مي كشيدند

دريا پنجه مي زد

براي نجات ماهي ها.


«دومين كتاب شعر وحيد عمراني منتشر شد»

۲۵ بازديد ۰ نظر

«نهنگي در ساحل»


انتشارات انگيزه مهر، تهران، چاپ اول، 1396

مراكز پخش در تهران:
تئاتر شهر، كتاب فروشي سالن چهارسو

مراكز پخش در اصفهان:
كتاب فروشي فرهنگسراي اصفهان، ميدان امام حسين
كتاب فروشي زمان، مجتمع تجاري چهارباغ

خريد از سراسر كشور با تماس تلفني و ارسال رايگان: 66411056_021
خريد از طريق اينستاگرام:Mahabepub

خريد اينترنتي: https://www.30book.com

 

در روزگار ما نويسندگان اوضاع غريبي دارند، به ويژه اگر صاحب نام و شهرتي نيز نبوده و در ابتداي راه باشند. وضع و حال كتاب هم به تبع حال نويسندگان بي اندازه نابسامان و بحراني است. آنقدر بد كه حتي از وضع و حال تئاتر نيز وخيم تر است. حداقل در تئاتر مي گويند امروز فلان كس به ديدن فلان تئاتر مي رود، فردا بهمان كس به ديدن تئاتر ما مي آيد و برخي براي ديدن آن افراد به اصطلاح چهره و مشهور هم كه شده به ديدن آن تئاتر مي روند، اما نويسنده چه كند؟ نمي تواند كه بگويد امروز فلان كس كتاب مرا مي خواند، شما هم برويد تهيه كنيد و بخوانيد! الغرض در اين اوضاع وانفساي كتاب، حداقل كاري كه مي توان براي ادامۀ حيات هنري و ادبي يك نويسنده و تداوم يافتن چاپ آثارش كرد، اين است كه كتاب او را تهيه كنيم و بخوانيم و صد البته از نظرات و رهنمودهاي تخصصي يا شخصي خود نيز بي بهره اش نگذاريم. بر همين اساس بدين وسيله از تمامي دوستان ارجمندم و همچنين علاقمندان دور و نزديكي كه هميشه الطافشان متوجه قلم بنده بوده و هست، دعوت مي كنم كه كتاب شعر «نهنگي در ساحل» را تهيه كنند و بخوانند و طبعاً بنده را از نظرات سازندۀ خود نيز محروم ندارند.