كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

محمد عسكري ساج

۲۹ بازديد ۰ نظر

زن ها وقتي مي ميرند

گل مي شوند

اين را از اعلاميۀ ترحيم فهميدم.


سعيد بيابانكي

۳۱ بازديد ۰ نظر

مستي به شكستن سبويي بند است

هستي به بريدن گلويي بند است

گيسو مفشان، توبۀ ما را مشكن

چون توبۀ عاشقان به مويي بند است


عليرضا فولادي

۳۰ بازديد ۰ نظر

مرگ هم يك بهانه ست

بايد از خود گذر كرد

زندگي، حس يك رودخانه ست.


هاوين اميريان

۳۰ بازديد ۰ نظر

بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم

عكست رويت به مه افتاد و ...

بدن از رمق افتاد و ...

نشستم.


جليل صفربيگي

۲۹ بازديد ۰ نظر

من با تو چقدر ساده رفتم بر باد

تو نام مرا چه زود بردي از ياد

من حبۀ قند كوچكي بودم كه

از دست تو در پيالۀ چاي افتاد


احمد شاملو

۳۲ بازديد ۰ نظر

سكوت آب

مي تواند خشكي باشد و فرياد عطش

سكوت گندم

مي تواند گرسنگي باشد و غريو پيروزمندانۀ قحط

همچنان كه سكوت آفتاب

ظلمات است

اما سكوت آدمي

فقدان جهان و خداست

غريو را تصوير كن!


ايرج زبردست

۳۲ بازديد ۰ نظر

آن سوي جهان دهاني از همهمه نيست

از ريزش تدريجي تن واهمه نيست

آن سو نه زمان، نه سمت، اينجا كه منم

شكل دگري هست كه شكل همه نيست


وحيد عمراني

۳۱ بازديد ۰ نظر

جسمم در شهرهاي شلوغ

و روحم در بيشه هاي دور

زندگي اين گونه به سر شد

گويي نبودم هرگز

چون جايي كه مي بايد نبودم.


مهدي فرجي

۳۲ بازديد ۰ نظر

در صفحۀ سياه و سفيدي كه چيده اند

ما را براي كشتن هم آفريده اند

 

بيدار مي شوند كه بازي كنندمان

نه... پا گذاشتيم به خوابي كه ديده اند

 

ما هم چنان به مقصد هم راه مي رويم

جز اين رسيده اند مگر، تا رسيده اند؟

 

پاهايمان چه منظره هايي چشيده است

چشمانمان چه فاصله اي را دويده اند

 

من در گريز از تو همان قدر ناگزير

ما را به هم تنيده و از هم بريده اند

 

تا وقت مرگ گر چه نخواهيم با هميم

دور من و تو حلقۀ آتش كشيده اند

 

اصرار مي كنيم به رفتن ولي چه سود

بايد چه كرد با پر و بالي كه چيده اند؟


كامران رسول زاده

۳۱ بازديد ۰ نظر

داري دهان به دهان مي چرخي بين مردم

ديگر ...

به بوسه هاي تو اعتباري نيست.