در خواب هايم كودكي لجباز است
از خانه مي گريزد
از مكتب مي گريزد
به قهوه خانه پناه مي برد
و ميان دود قليان ها گم مي شود
در خواب هايم كودكي بازيگوش است
قدم مي زند با من
در پارك
در خيابان
از كراچي ها پرتقال مي دزدد
و مورچه ها را مي خورد
در خواب هايم كودكي است
كه هيچ وقت بزرگ نمي شود.