خيره در چشمانت كه مي شوم
بوي خاك آفتاب خورده به مشامم مي رسد
گم مي شوم در گندم زار
ميان خوشه ها ...
بال به بال شراره هاي سبز
در بيكران ها به پرواز در مي آيم
چشمان تو چون تغيير مداوم ماده
هر روز پاره اي از رازش را مي نمايد
اما هرگز
تن به تسليمي تمام نمي دهد.
داستان كوتاه آموزنده
داستان كوتاه آموزنده71
داستان كوتاه آموزنده61