كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

پوپك رياضي

۲۵ بازديد ۰ نظر
روزهاي آخر سال است

به همين زودي ها

سال نو را تحويلمان مي دهند

هفت سين ما امسال

هفت سيلي محكم است

كه صورتمان را سرخ مي كند.


رودكي

۲۴ بازديد ۰ نظر

با آنكه دلم در غم هجرت خون است

شادي به غم توام ز غم افزون است

انديشه كنم هر شب و گويم يا رب

هجرانش چنين است، وصالش چون است؟!


كوسائو

۲۶ بازديد ۰ نظر
تنها چيز نو

پرستوان اند

در آسمان شهر.


افشين يدالهي

۲۶ بازديد ۰ نظر
يك شب دلي به مسلخ خونم كشيد و رفت

ديوانه اي به دام جنونم كشيد و رفت

پس كوچه هاي قلب مرا جستجو نكرد

اما مرا به عمق درونم كشيد و رفت

تا از خيال گنگ رهايي رها شوم

بانگي به گوش خواب سكونم كشيد و رفت

شايد به پاس حرمت ويرانه هاي عشق

مرهم به زخم فاجعه گونم كشيد و رفت

ديگر اسير آن من بيگانه نيستم

از خود چه عاشقانه برونم كشيد و رفت


فريدون مشيري

۲۶ بازديد ۰ نظر
من نمي دانم

و همين درد مرا سخت مي آزارد

كه چرا انسان،

اين دانا، اين پيغمبر

در تكاپوهايش،

چيزي از معجزه آن سو تر

ره نبردست به اعجاز محبت،

چه دليلي دارد؟

چه دليلي دارد، كه هنوز

مهرباني را نشناخته است؟

و نمي داند در يك لبخند

چه شگفتي هايي پنهان است!

من بر آنم كه در اين دنيا

خوب بودن به خدا، سهل ترين كار است

و نمي دانم،

كه چرا انسان، تا اين حد،

با خوبي بيگانه ست

و همين درد مرا سخت مي آزارد.


مهدي سهيلي

۲۶ بازديد ۰ نظر

خدايا عشق مهرويان عالم

به رنج بي وفايي ها نيرزد

هزاران سال و ماه آشنايي

به يك روز جدايي ها نيرزد


حميد مصدق

۲۶ بازديد ۰ نظر
من تمنّا كردم

كه تو با من باشي

تو به من گفتي:

- هرگز، هرگز ...

پاسخي سخت و درشت

و مرا غصۀ اين

هرگز

كشت.


پهلوان محمود قتالي خوارزمي (پورياي ولي)

۲۵ بازديد ۰ نظر

تا بر سر كبر و كينه هستي پستي

تا پيرو نفس بت پرستي مستي

از فكر جهان و قيد انديشۀ او

چون شيشۀ آرزو شكستي رستي


عطار نيشابوري

۲۴ بازديد ۰ نظر

مي نشناسد كسي زبان من و تو

بيرون ز جهان است جهان من و تو

دايم چو تو با مني و من با تو به هم

دوري ز چه افتاد ميان من و تو؟!


مهران پيرستاني

۲۴ بازديد ۰ نظر
اتفاق نبود

آنچه افتاد؛ من بودم!

سقوط آزادي داشتم،

از چشمانت.