كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

شهراد ميدري

۲۵ بازديد ۰ نظر

كمي گيجم كمي منگم عجيب است

پريده بي جهت رنگم عجيب است

تو را ديدم همين يك ساعت پيش

برايت باز دلتنگم عجيب است


وحيد عمراني

۲۶ بازديد ۰ نظر
چشمانم را كه باز كردم

تو را ديدم

نمي دانم

تو از كي مرا نگاه مي كردي ...


پوريا شيراني

۲۷ بازديد ۰ نظر

امروز درخت كهنسال كوچۀ ما را بريدند

و من به ياد نمي آورم

كه در طول اين سال ها يك بار هم او را درآغوش گرفته باشم

كه هيچگاه مزاجمان با هم سازگار نشد؛

تابستان ها كه من عريان بودم او پوشيده بود

و زمستانها كه من پوشيده بودم او عريان...!


حسين كاظميان

۲۴ بازديد ۰ نظر
هنوز هم دلم تنگ مي شود

براي محض حرف زدنت

و براي تكيه كلامهايت

كه نمي دانستي

فقط كلام تو نبود

من هم به آنها ...

تكيه داده بودم!


رضيه حكيمي

۲۴ بازديد ۰ نظر
كلمه اي نيست

هيچ!

ميان «من و تو»

اين «واو» حرف بي ربطي است.


رضا كاظمي

۲۵ بازديد ۰ نظر
بهار ...

و اين همه دلتنگي؟!

نه ،

شايد فرشته اي

فصلها را به اشتباه

ورق زده باشد.


پرهام سركشيكي

۲۵ بازديد ۰ نظر
با تمام تلخي اش گاهي زيباست

لاشۀ ماده آهويي

بر دوش مرد شكارچي

كه براي كودكانش

لبخند شكار كرده است.


شاه نعمت الله ولي

۲۶ بازديد ۰ نظر

دل همچو كبوتر است و شاهد، باز است

تا ظن نبري كه شيخ شاهدباز است

در شاهد اگر به چشم معني نگري

بر تو در حق ز روي شاهد باز است


علي چاروسايي

۲۷ بازديد ۰ نظر
از كدام سو دورم مي زني؟

مي خواهم از همان سو ...

دورت بگردم!


مولود موسوي

۲۵ بازديد ۰ نظر
ديرگاهيست

بالهايمان را آويخته ايم به جالباسي

عادت كرده ايم به زمين

زمين جاي گرم و نرميست

چه خيال اگر چشمهايمان را خواب

چه خيال اگر دلهايمان را آب برده است!