كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

خواجه عبدالله انصاري

۲۶ بازديد ۰ نظر

مست توام از جرعه و جام آزادم / مرغ توام از دانه و دام آزادم

مقصود من از كعبه و بتخانه تويي / ور نه من از اين هر دو مقام آزادم


حنيف خورشيدي

۲۹ بازديد ۰ نظر

سرهاي بريده دستها در سيني / تدفين بدن بدون هيچ آئيني

دستان ابوالفضل به مولا مي گفت: / من كوس انا الحق زده ام مي بيني؟

با تشكر از ايشان به خاطر معرفي اشعارشان به وبلاگ رباعي، براي مشاهدۀ رباعيات ايشان مي توانيد به اين آدرس مراجعه كنيد: http://hashtadsangeghabr.blogfa.com/


غزل حيدري

۲۷ بازديد ۰ نظر
و ما آدمكان،

مورچگاني...

از چشم خدا.


احمدرضا احمدي

۲۷ بازديد ۰ نظر

زماني،

با تكه اي نان سير مي شدم

و با لبخندي

به خانه مي رفتم

اتوبوس هاي انبوه از مسافر را

دوست داشتم

انتظار نداشتم

كسي به من در آفتاب

صندلي تعارف كند،

در انتظار گل سرخي بودم.


اميد عمراني

۲۷ بازديد ۰ نظر
باد ما را خواهد برد

فرو در سياهي شب

بر دوش سپيد دانۀ برفي كه

خيال سپيدي دشت در سر دارد.


وحيد عمراني

۲۷ بازديد ۰ نظر
سيلي خروشان در راه

مورچه اي آرام ...

سرگرم حمل برگي كاه.


وحيد عمراني

۲۷ بازديد ۰ نظر

تا جان تو از خدا جدا آمده است / در پنجۀ درد بي دوا آمده است

در مسلخ عاشقي بمير و بنگر / چون بر سر پيكرت خدا آمده است؟!


قيصر امين پور

۲۷ بازديد ۰ نظر

و قاف ...

حرف آخر عشق است

آنجا كه نام كوچك من آغاز مي شود.


خاقاني شرواني

۲۸ بازديد ۰ نظر

در مسلخ عشق جز نكو را نكشند / لاغر صفتان زشت خو را نكشند

گر عاشق صادقي ز كشتن مگريز / مردار بود هر آنكه او را نكشند


سيد علي صالحي

۲۶ بازديد ۰ نظر
مي روم، بر مي گردم، مي ايستم

واژه اي ويرانگرتر از وداع

نخوانده، نشنيده، نگفته ام.