يك دختر خوش قيافه ي حافظه بد
عادت دارد به دادن ِ پاسخ رد
از پيشم رفته، برنگشته ست هنوز
هر كس كه مرا يافت، به او پس بدهد
يك دختر خوش قيافه ي حافظه بد
عادت دارد به دادن ِ پاسخ رد
از پيشم رفته، برنگشته ست هنوز
هر كس كه مرا يافت، به او پس بدهد
با اينهمه رقاصه در دربار، امشب
رقصِ تو بايد بابِ ميلِ شاه باشد
اي دخترِ قاجار! من طاقت ندارم
رقصت بلند و دامنت كوتاه باشد
گفتي كه در قلبِ تو خواهم ماند و ماندي
از آن زمان قبله كمي مايل به چپ شد
جا براي منِِ گنجشك زياد است اما
به درختانِِ خيابانِِ تو عادت دارم
لبخند بزن دو چشم باراني را
تجويز بكن "نگاه درماني" را
يك شعله بخند تا به آتش بكشي
دانشكده ي علوم انساني را
پا به پاي غم من پير شد و حرف نزد
داغ ديد از من و تبخير شد و حرف نزدخنده هايت نويد آزاديست ، تك تكش را كتاب خواهم كرد
چشم هايت مرا سياسي كرد ، با لبت انقلاب خواهم كرد
سرزمينم هزار و اندي سال ، زير يوغ سياه تنهاييست
شاه بايد از اين وطن برود ، خانه اش را خراب خواهم كرد
وقت آتش بس است با تقدير ، بايد اين جنگ ها تمام شود
عكس تو قطع نامه ي صلح ست ، روي ديوار قاب خواهم كرد
كودتايي بزرگ در راهست ، يك تباني عليه خوشبختي
با توكل به قلب معصومت ، زود نقش بر آب خواهم كرد
كاش از يك لوازم التحرير ، چند ماژيك نقره اي بخري
آسمانم ستاره كم دارد ، سر ِ فرصت حساب خواهم كرد
تو سلحشور زندگي ِ مني ، ناجي ِ اين تبار درمانده
فكر تنهايي ات نباش عزيز ، من تورا انتخاب خواهم كرد ...!
هر تماسِ كوچكِ من، التماسِِ آشتيست
پُشت كن! باشد! اداي خواب در مي آوري!
جز من كه براي تو درين شهر، غريبم
هر بي سروپايي كه رسيد از تو خبر داشت!