بيمارم ،مادر جان!
ميدانم،ميبيني
ميبينم،ميداني
ميترسي،ميلرزي
از كارم،رفتارم،مادر جان!
ميدانم ،ميبيني
گه گريم،گه خندم
گه گيجم،گه مستم
هر شب من تا روزش
بيدارم،بيدارم،مادر جان!
ميدانم،ميداني
كز دنيا ، وز هستي
هشياري ،يا مستي
از اين يك،وز آن يك
بيزارم،بيزارم،مادر جان!
من دردم بي ساحل.
تو رنجت بي حاصل.
ساحر شو،جادو كن
درمان كن،دارو كن
بيمارم،بيمارم،بيمارم،مادر جان!



داستان كوتاه آموزنده
داستان كوتاه آموزنده71
داستان كوتاه آموزنده61