كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

يك شعر زيبا از آلن بُسكه

۲۴ بازديد ۰ نظر

ميون بيست-بيست پنج تا زندگي اي كه تا حالا داشتم مطمئنم

كه هيچ كدومشون واسه شما جالب نيست

اما يه دونه از اونا هنوزم كه بِش فكر مي كنم

تنم رو غلغلك مي ده

اون موقع زنبوري پرطلايي بودم

و روي گلبرگ گل ها سينه خيز مي رفتم

روي چيزاي ناصاف

مث بازوي زني با نژاد  روس

بعضي وقتا چپه مي شدم توي نهر

وقتي جهاني از گل هاي جور واجورُ كشف مي كردم

ديگه تو بندِ دو-دوتا چارتا و پيمونه كردن عطرِ اونا نبودم

اون وقتا سنگين بودم از سرگيجه ي پرواز

 

تا اين كه افتادم دست يه بچه

البته از اين بابت خوش حالم

اما

اون تك تك بال هامو كَند

و به زندگيِ حشره وار و بي حسرتم پايان داد

بدون كمترين فكري كه متوجه من باشه.

 

آلن بُسكه

برگردان از سهند آقايي و محمدمهدي شجاعي


يك شعر از سوتوي خاقان

۲۸ بازديد ۰ نظر

شكوفه ها،

به جانب ريشه ها

و پرندگان،

به سوي آشيانه هاي قديمي , روي آورده اند

و هنوز،

هيچكس نمي داند

بهار

به كجا گريخته است.

 

سوتوي خاقان

برگردان از منصور اوجي


يك شعر از ضياءالدين خالقي

۲۶ بازديد ۰ نظر

از روياهايم بالا رفتم

به ابرها دست زدم

گيلكي خواندم

باران باريد

 

ضياءالدين خالقي

برگردان از گيلكي: ياسين نمكچيان


يك شعر از كيوان رادفر

۲۵ بازديد ۰ نظر

جنگل كه رفت

هيزم شكن

سرايدار شد

و برديوار مدرسه با زغال نوشت:

حفظ محيط زيست

حفظ زندگيست!

 

كيوان رادفر


يك شعر از حقي اوزكان

۲۴ بازديد ۰ نظر

به خدا دلم نمي‌آد

پا روي برفا بذارم

مي‌ترسم كثيف بشن

مي‌دوني كه

اگه سپيدي براي يه دفه هم سياه بشه

ديگه به اين راحتي سفيد بشو نيس!

 

 

حقي اوزكان

برگردان از صابر مقدمي


يك شعر از رضا كاظمي

۲۴ بازديد ۰ نظر

آن ها كوچ خواهند كرد

سر و صداي شان خواهد خوابيد

درناها را مي گويم

و دلم تنگ خواهد شد

براي سرزمين هايي كه نديده ام

 

رضا كاظمي

برگردان از آذري: رسول يونان


يك شعر از سارا نجاري

۲۵ بازديد ۰ نظر

تو مي روي

و من پشت سرت مه مي پاشم

بگذار جاده ها مه آلود باشند

گرگ ها در مه

خوب سفر مي كنند

خوب شكار مي كنند…

 

سارا نجاري

برگردان از آذري رسول يونان


يك شعر از جان يائو

۲۶ بازديد ۰ نظر

بيا با من زندگي كن

تا بنشينيم روي صخره‌ها

كنار رودخانه‌هاي كم‌عمق

 

بيا با من زندگي كن

تا ميوه‌ي بلوط بكاريم در دهان يكديگر

و اين آيين ما شود

براي سلام گفتن به زمين

پيش از آنكه پرت‌مان كند

دوباره به ميان برف‌ها

و حفره‌هاي درون‌مان لبريز شود از ناگواري‌ها

 

بيا با من زندگي كن

پيش از آنكه زمستان دست بكشد

از تنها بالشتي كه آسمان

تا به امروز بر آن سر گذارده

و حفره‌هاي درون‌مان لبريز شود

از برف

 

بيا با من زندگي كن

پيش از آنكه بهار

اين هوا را ببلعد 

و پرندگان آواز بخوانند.

 

جان يائو

برگردان از آزاده كاميار


يك شعر از بانو چي يوجو

۲۴ بازديد ۰ نظر

شكوفه ي آلو

ايثار مي كند بوي خود را

بدان كس كه شاخه را مي شكند.

 

بانو چي يوجو

برگردان از احمد شاملو و ع. پاشايي


يك شعر از بهروز ونداديان

۲۶ بازديد ۰ نظر

از آن بالا

صداي غازهاي وحشي مي آيد

آسمان رها كرده

بادبادك هايش را

 

بهروز ونداديان

برگردان از گيلكي: ياسين نمكچيان