در آرزوي بوس و كنارت مُردَم
وز حسرت لعل آبدارت مُردَم
قصه نكنم دراز كوتاه كنم
بازآ بازآ كز انتظارت مُردَم
در آرزوي بوس و كنارت مُردَم
وز حسرت لعل آبدارت مُردَم
قصه نكنم دراز كوتاه كنم
بازآ بازآ كز انتظارت مُردَم
اول به وفا مي وصالم درداد
چون مست شدم جام جفا را سرداد
پر آب دو ديده و پر از آتش دل
خاك ره او شدم به بادم برداد
از چرخ به هر گونه هميدار اميد
وز گردش روزگار ميلرز چو بيد
گفتي كه پس از سياه رنگي نبود
پس موي سياه من چرا گشت سفيد
شروع ماجرا از بروجرد بود كه به سرعت به ملاير وهمدان نيز كشيده شد ايجـاد كميتهاي با نام اعانه قحطيزدگـان در جهـت يـاري رسـاندن بـه قحطيزدگـان بروجـرد و جمعآوري كمكهاي نقدي و جنسي براي مردم محتاج بروجرد ناچارا براي ملاير و همدان هم فرستاده ميشد.
در روزنامه آفتاب اولين اخبار رسمي از قحطي بيسابقه و گرسـنگي مـردم در قالـب اعلانـي كـه سـردار اسـعد بختيـاري در آن منتشـر كـرده بـه چشم ميخورد.
فضاي اقتصادي اين شهر پس از حملات سالارالدوله هنوز سـروساماني به خود نگرفته بود كه هجوم نيروهاي بيگانه آغازشد و به تعبيري از افول مشروطيت تا شكست ژاندارمها و خروج نيروهاي مردمي از همـدان و ورود روسها به آن، اين شهر قدرت بازتوليد مجدد مـوادغـذايي و كشـت مـزارع را از دسـت داده بود.
سختي و قحطي حاصل از جنگهاي پياپي آنچنان بر مردم فشار آورده بود كه ديگر قادر به شناسايي دوست از دشمن نبودند.
با بروز انقلاب بلشويكي در روسيه وخروج اين نيروها از منطقه،موج دومـي از تـورم، قحطـي، نـاامنـي، گسـترش بيماريهاي واگيـر واحتكـار، شـهرها را درنورديـد.
عـدهاي از گرسنگي و گروهي از ترس هجوم دوباره نيروهاي عثماني تمام مايملك خود را جهت تهيه مقدار كمي مواد خوراكي به حراج ميگذارند و «بسياري از وسايل عتيقه را به پشيزي بـه فروش ميرساندند.»
بـا ورود نيروهـاي بريتانيـايي بـه همدان، آنان روستاهايي را ميبينند كه خشكسالي آنها را به درجهاي اسير قحطي كرده كـه مجالي و فرصتي براي رهايي از آن در كوتاهمدت نميشد متصور بود.
در سال ۱۹۱۶م، با حمايت وزير مختار آمريكا در ايران، كميته خيريه ايران تشكيل شده كـه با استفاده از مبلغين مذهبي و ميسيونرهاي آن كشور كمكهاي بشردوسـتانه را بـهدسـت مردم گرسنه شهرها از جمله همدان ميرسانند.
در همـدان بـه روايتي حدود سي هزار فقير در طرح اطعام ثبتنام ميكننـد.
ايـن ميسيونرها سعي در رفع گرسنگي روزانه چند هزار نفر از مردم شهر داشتند.
دو مركز همزمان با ورود نيروهاي دنسترويل به اين شهر مشغول ياري رسـاندن به قحطيزدگان بودند، يكي شـعبه بانـك شاهنشـاهي و ديگـري همـين ميسـيون مـذهبي آمريكايي است.
بعـدها بـا اسـتقرار كامـل نيروهـاي دنسـترويل در همدان، اطعام به اين فلاكتزدگان در مقابل كار و آن هم براي جـادهسازي اطـراف شـهر و «تعمير و مرمت جادههاي قديم» تعلق ميگرفته است.
جالـب اسـت مـردم فقيري كه ناي برخاستن از جاي را بهخاطر گرسنگي نداشتهاند اين زمان به جهت دريافت لقمهاي نان به كارهاي سختي چون جادهسازي ميپرداختهاند.
اما تعداد ده هزار نفر كه اكثـر آنان زن و كودك بودند در چنگال قحطي گرفتار بوده و كمكها تنهـا شـامل نيمـي از آنـان مي شده است، اما در اين ميان دولتيان چه كار مفيدي انجام دادهاند؟ بـهدليـل سراسري بودن خشكسالي و قحطي در ايران دولت احتمالا قادر نبوده است تمام كشـور را در جهت كمك و ياري به قحطيزدگان پوشش بدهد و مردم مناطق مختلف از جمله همدان به ناچار چشم به ياري دشمنان دوخته بودند تا دوستان.
گراني وقحطي واحتكار دست بسياري از مردم همدان را از قوت لايموت، حتي لقمهاي نان كوتاه كرده بود.
كندن و خوردن علفهاي روي زمين همچون حيوانات از معموليترين روشهاي رفع گرسنگي مردم بوده كه خود به مرگي دردناك منتهي ميشده اسـت بنابر برخي نقل قولها مـردم شـهر به آدمخـواري نيـز روي آورده بودنـد.
دزديدن بچههاي كوچك از جلوي درب خانهها ويا در شلوغي بازار در همدان رواج پيدا كرده بود.
اغلب دزدان زنان بودند.
در نمونـهاي، ده زن توسـط نظميـه شهر بازداشت ميشوند.
اعتراف آنان به ربودن وخـوردن تعـدادي كـودك فقـط بـه علـت گرسنگي بود.
نكتـه جالـب صدور سريع احكام اينگونه متهمان است.
شايد فقط بهخاطر فرونشاندن احساسات جامعه همدان آن روز بـوده باشـد يـا ترسـاندن ديگران از دست يازيدن به چنين اعمالي.
بيترديد قحطي با خود تلفات شديد انساني نيز بـه همراه داشت.
آمار موارد مرگ ومير متناقض است.
تنها در غرب كشـور صـحبت از مـرگومير صدها هزار تن و ويراني صدها دهكده است.
در موردي از مرگ پنج ميليون نفر و در ادعايي ثابت نشده از ۱۰ تا ۱۳ ميليون جان باخته در ايـام جنگ سخن رفته است هر چند ارائه آماري دقيق كه حجم و عظمت اين همه كشته انساني را بنماياند به درستي ممكن نيست.
به نقل از يك مقاله به قلم عليرضا عليصوفي، شهرام غفوري، مندرج در مجله تحقيقات تاريخ اجتماعي، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، سال هفتم، شماره دوم، پاييز و زمستان ۱۳۹۶
دل ميرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا
كشتي شكستگانيم اي باد شرطه برخيز
باشد كه بازبينم ديدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نيكي به جاي ياران فرصت شمار يارا
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا يا ايها السكارا
اي صاحب كرامت شكرانه سلامت
روزي تفقدي كن درويش بينوا را
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در كوي نيك نامي ما را گذر ندادند
گر تو نميپسندي تغيير كن قضا را
آن تلخ وش كه صوفي ام الخبائثش خواند
اشهي لنا و احلي من قبله العذارا
هنگام تنگدستي در عيش كوش و مستي
كاين كيمياي هستي قارون كند گدا را
سركش مشو كه چون شمع از غيرتت بسوزد
دلبر كه در كف او موم است سنگ خارا
آيينه سكندر جام مي است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملك دارا
خوبان پارسي گو بخشندگان عمرند
ساقي بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشيد اين خرقه مي آلود
اي شيخ پاكدامن معذور دار ما را
بر گير شراب طربانگيز و بيا
پنهان ز رقيب سفله بستيز و بيا
مشنو سخن خصم كه بنشين و مرو
بشنو ز من اين نكته كه برخيز و بيا
حدود ۹۰ درصد از قطعات الكترونيكي خودرو از جمله ECU وارداتي است
در حال حاضر بدهي دو شركت خودروساز به قطعهسازان به دليل سركوب قيمتها 15 هزار ميليارد تومان است و اين مبلغ هنوز تسويه نشده است.
وي با تاكيد بر اين كه روزانه 1800 دستگاه خودرو توسط هر يك از شركت هاي ايران خودرو و سايپا توليد ميشود بيان كرد: متاسفانه 50 درصد اين حجم توليد تجاريسازي نشده و به دليل كمبود قطعه راهي انبارها ميشود
منبع فرارو
خليج فارس: حجتالاسلام هادي غفاري، از فعالان سياسي اصلاح طلب و مبارزان انقلابي در برنامه دستخط گفت: حرفي كه يكي از ائمه محترم جمعه بيان كرد كه بعد به ايشان زنگ زدم و اعتراض كردم كه "ما براي شكم انقلاب نكرديم"، گفتم اين چه حرفي است بيان ميكنيد. حكومت حق ندارد بگويد براي شكم انقلاب نكرديم. مردم خود ميتوانند بگويند، اما امام جمعه حق ندارد بگويد. آقاي گودرزي كه شهيد مطهري را ترور كرد مدتها هم حجره بود. من روز آخري بود كه احتمال داشت قاتل شهيد مطهري را اعدام كنند پيش او رفتم. از بچهها اجازه گرفتم و ملاقات او رفتم. با او سالها رفيق بودم. به او گفتم خيلي جنايت كرديد كه با اين ريخت و لباس آقاي مطهري را زديد. گفتم در قبال اين جنايات امشب توبه و انابهاي كنيد. دو ركعت نماز بخوانيد. گفت: چه ميگويي؟! برو. بين من و فاطمه زهرا همين امشب فاصله است. من را شما صبح بكشيد، صبح در بغل فاطمه زهرا هستم.
دوستان و مخاطبان گرامي
با عرض سلام و خسته نباشيد به شما
براي ارسال شعر و مطلب در وبلاگ ، به آي دي تلگرام ، پيام ارسال فرماييد
باتشكر
jk985@
افول كمال تبريزي از آثار درخشاني همچون مهر مادري، يك تكه نان، شيدا و فرش باد به اثري با نام «ما همه با هم هستيم» چيزي نيست جز سقوط آزاد سينماي ايران در دهههاي اخير، اتفاقي كه حتي دبير جشنواره بين المللي فيلم فجر يعني رضا ميركريمي هم به عنوان تهيه كننده به آن تن داده است.
خبرگزاري ميزان: فيلم سينمايي "ماه همه با هم هستيم" تازهترين ساخته كمال تبريزي در حال حاضر اكران در سينماهاي تهران و شهرستانها را پشت سر گذاشته و تاكنون مرز ۴ ميليارد تومان فروش را در كمتر از ۱۰ روز پشت سر گذاشته است.
اين موفقيت در گيشه در حالي براي كمال تبريزي اتفاق ميافتد كه اين فيلم ركورد پرتعدادترين بازيگران مطرح در يك اثر سينمايي را به خود اختصاص داده و در راستاي سينماي گيشه توانسته مخاطبان بسياري را با خود به سالن بكشاند.
ابتذال دسته جمعي در فيلم «ما همه با هم هستيم» جديدترين فيلم كمال تبريزي به معناي كامل يك ابتذال واضح و كامل در سينماي امروز و نابودي يك كارگردان صاحب سبك در تن دادن به موج گيشه زدگي است، كارگرداني كه آثار معتبري را در كارنامه داشته و حالا دل به درياي بليت فروشي زده و هرچه از خود به يادگار گذاشته را نابود كرده است.
ما همه با هم هستيم، اما نكته قابل تامل ديگري نيز دارد، حضور مهران مديري و محمدرضا گلزار در اين دست آثار اتفاق عجيبي نيست، حتي جواد عزتي و پژمان جمشيدي نيز سالهاي گذشته را با آثار گيشهاي پشت سر گذاشته اند، اما در فهرست بازيگران اين اثر نامهايي ديده ميشود كه مشخص نيست به چه دليل به حضور در اين فيلم جواب مثبت داده اند.
البته ورود سرمايههاي ميلياردي به سينما و ارائه دستمزدهاي نجومي هر بازيگري را در هر سطح به وسوسه انداخته است، سير حضور بازيگران، نويسندگان و كارگردانان سينما كه پيشتر در آثار معتبر همكاري ميكردند به سوي آثار گيشه زده زنگ خطر بزرگي را براي آينده اين هنر به صدا در آورده است.
ابتذال دسته جمعي در فيلم «ما همه با هم هستيم» اتفاق از اين هم بدتر ميشود و بازيگراني مانند حسن معجوني كه در تئاتر براي خود صاحب سبك است، در اين فيلم به گفتن چند ديالوگ راضي ميشود، مشخص نيست كه اين چند ديالوگ براي معجوني، هانيه توسلي و يا ديگر بازيگران چه دستمزدي را به همراه داشته كه خود را به چنين افولي راضي كرده اند.
البته ايفاي نقشهاي كوتاه امري طبيعي است و حتي برخي از بازيهاي درخشان تاريخ سينما از همين نقشهاي كوتاه بر آمده، اما ايفاي نقشي چند خطي در فيلمي كاملاً بر اساس شوخيهاي ركيك و ابتذال كامل نه اعتباري براي بازيگر به همراه ميآورد و نه ميتواند به ضورت منطقي دستمزد شاياني داشته باشد.
داستان فيلم در بستري كمدي روايت ميشود و ماجراي سقوط يك هواپيما همراه با مسافراني است كه رازهاي مختلفي دارند؛ رازهايي كه قرار نيست تا ابد پنهان بمانند.
انگار محوريت فيلمنامه به صورت كامل در اثر رسوخ كرده و تمام بازيگران، عوامل و در راس آنها كارگردان يعني كمال تبريزي ميان زمين و هوا گير كرده و براي به دست آوردن چند بليت بيشتر هر نوع شيرين كاري انجام ميدهند.
افول كمال تبريزي از آثار درخشاني همچون مهر مادري، يك تكه نان، شيدا و فرش باد به اثري با نام ما همه با هم هستيم چيزي نيست جز سقوط آزاد سينماي ايران در دهههاي اخير، اتفاقي كه حتي دبير جشنواره بين المللي فيلم فجر يعني رضا ميركريمي هم به عنوان تهيه كننده به آن تن داده است. با كانال تلگرام برترينها همراه شويد. به صفحه اينستاگرام برترينها بپيونديد.