كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

ايرج زبردست

۳۶ بازديد ۰ نظر

خاموش به كوي روشن ماه برو

تا خلوت عارفان آگاه برو

حيران تماشاي رسيدن ها باش

بي چشم ببين و بي قدم راه برو


ناظم حكمت

۲۸ بازديد ۰ نظر

تو را دوست دارم چون نان و نمك

چون لبان گُر گرفته از تب

كه نيمه شبان در التهاب قطره اي آب

بر شير آبي بچسبد

تو را دوست دارم

چون لحظۀ شوق، شبهه، انتظار و نگراني

در گشودن بستۀ بزرگي

كه نمي داني در آن چيست

تو را دوست دارم

چون سفر نخستين با هواپيما

بر فراز اقيانوس

چون غوغاي درونم

لرزش دل و دستم

در آستانۀ ديداري در استانبول

تو را دوست دارم چون گفتن «شكر خدا زنده ام.»


سيد محمد مركبيان

۲۹ بازديد ۰ نظر

تو همان شعري

كه دهان به دهان

به دهان من رسيده است

تو را براي هيچ كس نخواهم خواند.


رضا محمدزاده

۳۷ بازديد ۰ نظر

نزديك كه مي آيي

دورتر مي شوي از من

وقتي حواست جايي

جا مانده است.


زهرا عامري

۲۸ بازديد ۰ نظر

شايد هر كداممان

بريده اي از يك زندگي در گذشته ايم

تكه هاي پراكندۀ يك پيكر

و تو

قلب مني بي گمان

و من

كتابي كه يك روز در خلوت كتابخانه اي ورق زده اي

بالشم بوده اي بي گمان

كه خواب هاي بسياري بر تو ديده ام.


وحيد عمراني

۳۱ بازديد ۰ نظر

سياه تر از ظلمات اسكندر

تاريكي جهل است

و ارمغانش

به جاي آب حيات

چشمۀ زهرابي است

كه به مرداب نيستي جاريست.


فايز دشتي

۳۴ بازديد ۰ نظر

شب آمد تا شب وصلم دهد ياد

دهد خاك وجودم جمله بر باد

يقين مي سوخت فايز زآتش دل

نمي كردش گر آب ديده امداد


فايز دشتي

۳۱ بازديد ۰ نظر

به رخ جا داده اي زلف سيه را

به كام عقرب افكندي تو مه را

كه ديده عقرب جراره فايز

زند پهلو به ماه چارده را؟


بيژن جلالي

۳۲ بازديد ۰ نظر

بعد از ظهر هاي دلگير آبان ماه

كه برگ هاي نيمه زرد به تن درخت

عاريتي هستند

و چند كلاغ در پرواز

از پشت درختان مي گذرند

بعد از ظهر هاي دلگير پاييز شميران

كه من را به طولاني بودن شب

اميدوار مي كنند.


پرويز بيگي حبيب آبادي

۲۷ بازديد ۰ نظر

چشمانت،

دريا را به مد مي كشاند

مرا به شعر.