كريمي مشاور بيمه

مشاور شركت بيمه پارسيان

سيد علي صالحي

۳۲ بازديد ۰ نظر

دانه مي دهم

گنجشك هاي صبحگاهي را

پشت پنجره ام

از خرده شعرهايي كه شب

از دست هاي تو

مي ريزد بر بي خوابي ها

و بالش لبريز از اميدم.


سيد محمد مركبيان

۲۹ بازديد ۰ نظر

در ناخودآگاهم نشسته اي

كه ناخودآگاه مي نويسمت.


بيژن الهي

۳۵ بازديد ۰ نظر

من آمده ام

تا به جاي پنجه هاي مردۀ پاييز

پنجه هاي زندۀ تو را بپذيرم

من آمده ام تازه تر از هر روز

تا تو را با پيشاني ات بخواهم

كه بلندتر از رگبار است

مي خواهم دوباره بيآغازم

اين بهاري را كه خواهي نخواهي

خون مرا در راه ها مي دواند.


حسن آذري

۳۵ بازديد ۰ نظر

چه صحنۀ مضحكي مي شود

وقتي كه پليس ها در خيابان

كارگران كارخانۀ باتوم سازي را

كتك مي زنند

در زندگي

صحنه هاي مضحك بسياري هست

كه هيچكس را نمي خنداند.


ژئو بوگزا

۳۶ بازديد ۰ نظر

اگر مي‌خواهي نوازشم كني

مانعت نمي‌شوم

اگر مي‌خواهي ببوسي‌ام، مي‌تواني

مي‌گذارم پستان هايم را عريان كني

ولي بايد بداني كه پدرم را آلماني‌ها تيرباران كردند

و يك برادرم را در كوره سوزاندند

اگر مي‌خواهي نوازشم كني

هيچ مانعت نمي‌شوم

ولي بايد بداني كه تمام اين مردگان

در من زوزه مي‌كشند

و من سراپا

سراپا خاكسترم

ببوس مرا

ولي اي‌ كاش اين بوسه تلخ‌كامت نكند.


آنا آخماتووا

۳۵ بازديد ۰ نظر

ديگر به گذشت زمان

اعتنايي نمي كنم

اما آن بوسه هاي نگرفته و نداده

آن نگاه هاي نكرده و نديده را

كه به من باز خواهد داد؟


ابوسعيد ابوالخير

۳۱ بازديد ۰ نظر

گفتم صنما، لاله رخا، دلدارا

در خواب نماي چهره باري يارا

گفتا كه روي به خواب بي ما وانگه

خواهي كه دگر به خواب بيني ما را


ايرج زبردست

۳۵ بازديد ۰ نظر

مثل تن سنگ، سخت باشم شايد

يك جغد سياه بخت باشم شايد

حالا كه دهان عقلم و انسانم

صد سال دگر درخت باشم شايد


حليل صفربيگي

۲۷ بازديد ۰ نظر

هر چند نمي رسد به دستت دستم

ياد تو عجيب مي كنم سرمستم

من عاشقم و فلسفۀ من اين است

دارم به تو فكر مي كنم پس هستم


وحيد عمراني

۳۷ بازديد ۰ نظر

در فقدان خورشيد

يكي يكي به چشم مي آيند

چراغ هاي نيمه مردۀ مفلوك.