روزي ابليس نزد فرعون رفت. فرعون خوشهاي انگور در دست داشت و تناول ميكرد. ابليس گفت: آيا ميتواني اين خوشه انگور تازه را به مرواريد تبديل كني؟ فرعون گفت: نه. ابليس به لطايفالحيل و سحر و جادو، آن خوشه انگور را به خوشهاي مرواريد تبديل كرد. فرعون تعجب كرد و گفت: احسنت! عجب استاد ماهري هستي. ابليس خود را به فرعون نزديك كرد و يك پس گردني به او زد و گفت: مرا با اين استادي و مهارت حتي به بندگي قبول نكردند، آن وقت تو با اين حماقت، ادعاي خدايي ميكني؟
تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد