شعر ابوالقاسم كريمي با نام برگ خشك ولگرد

۳۴ بازديد ۰ نظر
برگ خُشكي ولگردم

در پنجه ي نسيم سردي ، كه

از سمت خانه ي زني هرزه مي آيد

زن هرزه اي كه هرشب

تن خسته اش را

به دستان فقر مي سپارد

و بازي كهنه ي زندگي را

با مرگ غم ناك خويش ، تمام مي كند.

 

 

ابوالقاسم كريمي(فرزندزمين)

دوشنبه 5 / تير/ 1395


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد