ترانه:گرگ هاي آدم نما

مشاور شركت بيمه پارسيان

ترانه:گرگ هاي آدم نما

۲۵ بازديد ۰ نظر

نام ترانه:گرگ هاي آدم نما

 


رها شدم تو جنگلي كه اسم اون زمينه
هر جا نگا ميكنم گرگي توي كمينه

نبض زمين تو دست گرگاي آدم نماس
بغضي كه تو گلومه نفرت من از اونهاس

گرگاي آدم نما خداي جنگ و خونن
خدان ، ولي اسير وسوسه و جنونن

سلولاي مغز ما تير تفگ اونهاس
زير پوتين اونها جون ِ من و تو و ماس

روح كتاب تاريخ راه غم و جنونه
كه مثل قلب سنگي دساش به رنگ خونه

راهي براي نجات از اين جهنم ميخوام
فقط يه دوست همدم فقط يه آدم ميخوام

شماهايي كه دارين ترانمو ميخونين
برين دوبار كتاب « ريشه ها»رو بخونين

وقتي شب ابري رو من و تو ميپرستيم
مثل خاريم كه توي چشم بهار نشستيم

شاعر:ابوالقاسم كريمي (فرزندزمين)


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد