گرد آوري ابيات ناب از اشعار حافظ/ابوالقاسم كريمي

۳۴ بازديد ۰ نظر

گرد آوري اشعار:

 

نكته هاي مهم

1_در هنگام مطالعه ي شعر تلاش خواهم كرد ناب ترين ابيات را انتخاب كنم.
2_سعي خواهد شد ابياتي كه پند و اندرزي در آن وجود دارد گرد آوري شود.
3_ابيات كه صرفا معنا و مفهوم عشق دنيايي دارد، جمع آوري نخواهد شد.

ابيات ناب/حافظ/بخش اول

1
حديث از مطرب و مي گو و راز دهر، كمتر جو
كه كس نگشود و نگشايد به حكمت اين معما را
2
به خُلق و لطف توان كرد صيد اهل نظر
به بند و دام نگيرند مرغ دانا را
3
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمان مدارا
4
در كوي نيك نامي ما را گذر ندادند
گر تو نمي پسندي ، تغيير كن قضا را
5
يار مردان خدا باش كه در كشتي نوح
هست خاكي كه به آبي نخرد توفان را
6
برو از خانه ي گردون به دَر و نان مَطلب
كآن سيه كاسه در آخر بكشد مهمان را
7
حافظا مي خور و رندي كن و خوش باش ولي
دام تزوير مكن چون دگران قرآن را
8
هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جريده ي عالم دوام ما
9
عزم ديدار تو دارد جان بر لب آمده
باز گردد يا برآيد چيست فرمان شما
10
نبود نقش دو عالم كه رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه اين زمان انداخت
11
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فكر معقول بفرما گل بي خار كجاست
12
باده نوشي كه در او روي و ريايي نَبُوَد
بهتر از زهد فروشي كه در او روي رياست
13
ما نه ياران رياييم و حريفان نفاق
آن كه او عالم سِر است بدين حال گواست
فرض ايزد بگذاريم و به كس بد نكنيم
وآنچه گويند روا نيست نگوييم رواست
14
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوريم
باده از خون رَزان است نه از خون شماست
15
چو بشنوي سخن اهل دل مگو كه خطاست
سخن شناس نه اي جان من، خطا اينجاست
16
من همان دم كه وضو ساختم از چشمه ي عشق
چار تكبير زدم يكسره بر هر چه كه هست
17
كمر كوه كم است از كمر مور اينجا
نا اميد از در رحمت مشو اي باده پرست
18
مقام عيش ميسر نميشود بي رنج
بلي به حكم بلا بسته اند عهد اَلست
19
به هست و نيست مَرنجان ضمير و خوش مي باش
كه نيستي است سرانجام هر كمال كه هست
20
آنچه او ريخت به پيمانه ي ما نوشيديم
اگر از خَمر بهشت است وگر باده ي مست
21
بكن معامله وين دل شكسته بخر
كه با شكستگي ارزد به صد هزار درست
22
بيدار شو اي ديده كه ايمن نتوان بود
زين سيل دمادم كه در اين منزل خواب است
23
سبز است در و دشت بيا تا نگذاريم
دست از سر آبي كه جهان جمله سراب است
24
حافظ هر آنكه عشق نورزيد و وصل خواست
احرام طَوف ِ كعبه ي دل بي وضو ببست
25
مرا به بندِ تو دوران چرخ راضي كرد
ولي چه سود؟؟ كه سر رشته در رضاي تو بست
26
ارباب حاجتيم و زبان سوال نيست
در حضرت كريم تمنا چه حاجت است
27
بيا كه قصر امل سخت سست بنياد است
بيار باده كه بنياد عمر بر باد است
28
غلام همت آنم كه زير چرخ كبود
ز هر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است
29
مجو درستي عهد از جهان سست نهاد
كه اين عجوزه عروس هزار داماد است
30
نشان عهد و و وفا نيست در تبسم گل
بنال بلبل بي دل كه جاي فرياد است


گرد آوري و تايپ:ابوالقاسم كريمي (فرزندزمين)


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد