ورنر آسپنسترم
Werner Aspenstrom
ورنر آسپنسترم به سال 1918 در سوئد به دنيا آمد. در ميان شاعران دهه ي چهل ، ويژگيهاي ورنر او را از ديگر شاعران اين دهه تفكيك پذير كرده بود. شعر او چون الماس ، شفاف و بُرنده ، عميق و ساده و در عين حال مؤجز است . او همزمان بي هيچ اختيار و انتخابي ، از تكنيك هاي شعر كلاسيك و مدرن استفاده مي بَرَد ؛ و هم چنين آميزش ِ امپرسيونيزمي طبيعي با طنز و تمسخري تاريخي .
به خوانش نفريني نبي ناليد :
ويران شوي تو اي ولايت !
اي ونيز !
اين شد طي ي سه روز
ونيز رمبيد .
خورشيد در حجاب ِ تبي سخت
پيچيد
و خشمي غُرّان به باد ِ اقليمي
توفان ِ ابر و لجن
پل ها را فرو ريخت
و شهر
چونان توري پاره پاره
پاشيد
ازدحام جزايري ويران
روي ماندابي عَفّن
اضمحلال و
قرچّ و قورچّ تيرك دير
اضمحلال و
نق و نوق ِ ناقوس كليسا
باروهاي كاخ و ايوان
چونان خم ِ بادبان در باد
طبله گرفتند
شيشه گران
ني هاي باد وزي ي ورز ِ ابريق و انبيق را
سمت افق خماندند
و زرگران محتاط
انگشتران خود را زينت بخشيدند
و مرجان هاي سرخ پري ي دريايي
تحفه ي مشتريان سواحل شد
گله هايي از كوسه
به آوايي زير و غمين خواندند
كبوتر
همپاي مرغابيان درشت دريايي
و چهار اسب كهر
همپاي گوزن ها سفر كردند
طبال ها
در زير بار جسدها
نوبه زدند
جنگي صحرايي به خود مي كوفت
تا هول خود را
به آواهايي مقطّع بپوشاند
و عشق و عهد
در پشت باغ هاگم شد
ابديتي بي سرنشين
در تابوتي از سنگ
مرگي ي وحشتناك
فواره اي به افسردگي ي زمستان
حالا ، تنها
زوال زنده مانده است
سرابي شقّ و رقّ
درنفرين هاي نبي اي مُكلّف
ترجمه :احمد سينا ( مومني )
داستان كوتاه آموزنده
داستان كوتاه آموزنده71
داستان كوتاه آموزنده61