يلدا طولانيترين شب سال است كه نقش مهمي در فرهنگ و هنر داشته است و شاعران بزرگ در اشعارشان به دفعات به آن اشاره كردهاند
شب يلداست هر تاري ز مويت... اشعاري چون سعدي، خواجوي كرماني، اوحدي مراغهاي، امير خسرو دهلوي، حافظ، عبيد زاكاني و بسياري ديگر از شاعران بارها از اين شب ياد كردهاند. برخي از ابيات شاعران بزرگ پارسي را كه در آنها اشاره مستقيم به شب يلدا كردهاند در ادامه بخوانيد:
تو جان لطيفي و جهان جسم كثيف تو شمع فروزنده و گيتي شب يلدا | خاقاني (قرن ششم ه.ق)
نظر به روي تو هر بامداد نوروزيست شب فراق تو هر شب كه هست يلدائيست | سعدي (قرن هفتم ه.ق)
هنوز با همه دردم اميد درمان است كه آخري بود آخر شبان يلدا را | سعدي (قرن هفتم ه.ق)
باد آسايش گيتي نزند بر دل ريش، صبح صادق ندمد تا شب يلدا نرود | سعدي (قرن هفتم ه.ق)
مهره مهر چو از حقه مينا بنمود، ماه من طلعت صبح از شب يلدا بنمود | خواجوي كرماني (قرنهاي هفتم و هشتم ه.ق)
هست در سالي شبي ايام را يلدا وليك كس نشان ندهد كه ماهي را دو شب يلدا بود | خواجوي كرماني( قرنهاي هفتم و هشتم ه.ق)
تا در سر زلفش نكني جان گرامي پيش تو حديث شب يلدا نتوان كرد | خواجوي كرماني( قرنهاي هفتم و هشتم ه.ق)
بر رخ تو كآفت جان من است از شب يلدا سپه آوردهاي! | امير خسرو دهلوي (قرنهاي هفتم و هشتم ه.ق)
شب هجرانت اي دلبر ، شب يلداست پنداري رخت نوروز و ديدار تو عيد ماست پنداري |اوحدي مراغهاي (قرنهاي هفتم و هشتم ه.ق)
صحبت حكام، ظلمت شب يلداست نور ز خورشيد خواه، بو كه برآيد | حافظ (قرن هشتم ه.ق)
با زلف تو قصه ايست ما را مشكل همچون شب يلدا به درازي مشهور | عبيد زاكاني (قرن هشتم ه.ق)
شب يلداست هر تاري ز مويت، وين عجب كاري كه من روزي نميبينم، خود اين شبهاي يلدا را | سلمان ساوجي (قرن هشتم ه.ق)
شام هجران تو تشريف به هرجا ببرد در پسوپيش هزاران شب يلدا ببرد | وحشي بافقي (قرن دهم ه.ق)
آبروي شمع را بيهوده نتوان ريختن صد شب يلداست در هر گوشه زندان مرا | عرفي شيرازي (قرن دهم ه.ق)
شب يلداي غمم را سحري پيدا نيست گريه هاي سحرم را اثري پيدا نيست | محتشم كاشاني (قرن دهم ه.ق)
با خود از بهر تسلي شب يلداي فراق هر چه گفتم ز زبان تو غلط بود غلط | محتشم كاشاني (قرن دهم ه.ق)
چه عجب گر دل من روز نديد زلف تو صد شب يلدا دارد | فيض كاشاني (قرن يازدهم ه.ق)
روزهاي تيره بر شبها فزود عمر من شد يك شب يلداي عشق | فيض كاشاني (قرن يازدهم ه.ق)
من از روز جزا واقف نبودم شب يلداي هجران آفريدند | فروغي بسطامي (قرن سيزدهم ه.ق)
بر من و ياران شب يلدا گذشت بس كه ز زلف تو سخن رفت دوش | قاآني شيرازي (قرن سيزدهم ه.ق)
بس درازستي اي شب يلدا ليك با زلف دوست كوتاهي | قاآني (قرن سيزدهم ه.ق)
دور است كاروان سحر زينجا شمعي ببايد اين شب يلدا را | پروين اعتصامي (شاعر معاصر)
چشم جان را سرمه اش اعمي كند روز روشن را شب يلدا كند | اقبال لاهوري (شاعر معاصر)