تبعات جدايي سياست و انديشه

مشاور شركت بيمه پارسيان

تبعات جدايي سياست و انديشه

۲۷ بازديد ۰ نظر
دكتر روح‌الله اسلامي
در ماه گذشته دو نقل قول از رئيس‌جمهور مطرح شد كه عالمان علم اقتصاد و پژوهشگران محيط زيست را خطاب قرار دادند و عنوان كردند كشور نياز به توسعه دارد و نمي‌توان به فرمول‌هاي علمي و هنجارهايي كه دانشمندان در مقاله‌ها توليد كرده‌اند اعتماد كرد. اين جملات باعث دلخوري دانشگاهيان و جامعه علمي به‌طور عام و انديشمندان اقتصادي و محيط زيست كشور به طور خاص شد.
اقتصاددانان بر اين باور هستند كه فرمول‌ها و پژوهش‌هاي آنها صحيح است و مكتبي بر عدالت و بازتوزيع ثروت به وسيله نهادها تاكيد دارد و مكتبي بر اقتصاد بازار آزاد و متصل شدن به رويه‌هاي جهاني پافشاري مي‌كند. محيط زيست‌گرايان نيز اعتقاد دارند نبايد چاه عميق و سد زد و انتقال آب درياي خزر خطاي استراتژيك است. رئيس‌جمهور اما بر مصلحت عمومي، منافع ملي و الزامات سياسي سياست‌گذاري عمومي تاكيد دارد و مي‌گويد در هر حال بايد به مبارزه با فقر، بيكاري، خشكسالي و كم‌آبي رفت و نمي‌توان در آرمان‌شهرهاي فلسفي و علمي نشست. به يك معنا چالش واقعيت‌هاي سياسي و آرمان علوم مختلف خود را نشان مي‌دهد. اين چالش همان فاصله‌اي است كه در آن غيبت سياست وجود دارد.

سياست در روزگار قديم عرصه خطرناكي بوده است كه داراي مبنا و اصول شناخته نمي‌شده است و نخبگان اغلب از آن گريزان بودند. به‌عنوان مثال سعدي مي‌گويد كسي به سياست نزديك مي‌گردد كه آرزوي زر دارد يا بيم سر ندارد. همين‌طور مي‌نويسد سياست چون آتش و عقرب است؛ يعني اقتضاي ذات آنها سوزاندن و نيش مرگبار زدن است. فضاي استبدادي، عدم‌قطعيت و ناتواني از نظام‌سازي باعث مي‌شد كه اغلب نخبگان زماني كه براي اصلاح كشور به عرصه سياست قدم مي‌نهادند جان خويش را از دست مي‌دادند. به‌عنوان مثال ابن‌مقفع، سهروردي، حسنك وزير، جويني، قائم مقام و اميركبير به قصد اصلاح امور به سياست نزديك شدند و جان خود را از دست دادند. سياست هميشه مخاطراتي دارد و با آنكه جذاب است و منبع انحصاري قدرت در ابعاد گوناگون به‌شمار مي‌رود، اما به علت وجود رقيبان و روايت‌هاي مختلف، بازيگران كمتري مي‌توانند جان، مال و آبروي سالمي از آن به در برند. هرچه ساختار قانوني حكومت نظام‌مند و رويه‌ها و عرف‌ها محكم باشد رفتار بازيگران قابل‌پيش‌بيني و عقلاني‌تر است. در ايران با آنكه صد سال از مشروطيت حكومت مي‌گذرد، اما ادبيات سياسي طبقات و اصناف مختلف، سياست را به سبك كلاسيك ناديده مي‌گيرد.

دستگاه‌هاي اجرايي به مدل‌هاي سياست‌گذاري نياز دارند و علوم مختلف بيش از حد سياست‌زدا شده‌اند. اعتقاد به اينكه ما سياسي نيستيم، به هيچ حزبي تعلق نداريم، دانشمندان بي‌طرف علمي هستيم، گزاره‌هايي كليشه‌اي هستند. اين گزاره‌ها از يكسو ريشه در تاريخ استبدادي و قدرت غيرقابل مهار دولت‌هاي گذشته دارد و از سوي ديگر ناديده گرفتن سياست در علوم مختلف كه هر دو نقص در روايت‌هاي انديشه‌ها و بي‌پشتوانه كردن سياست‌گذاري‌ها را به‌دنبال داشته است. فعال و نخبه محيط زيست، اقتصاددان و اصناف و احزاب، نظاميان و روحانيون و همه اقشار و طبقات اگر قصد انديشه‌ورزي و كنش سياسي دارند، لاجرم بايد الزامات و بديهيات سياست را بشناسند. آيا امكان دارد منافع ملي، امنيت ملي، دولت، كشور، دموكراسي، قرارداد اجتماعي، قانون اساسي، تفكيك قوا، مجلس، نظام‌هاي حزبي و انتخاباتي، ماليه عمومي، مدل‌هاي سياست‌گذاري، مصلحت عمومي، تشريفات و ديپلماسي را ندانست يا با آنها دشمن بود اما نظريه و كنش سياست‌گذارانه انجام داد؟ شكافي كه ميان نظريه و سياست‌گذاري عملي ايجاد شده است، در صورتي قابل ترميم است كه نهادهاي سياست‌گذار و كارگزاران حكومتي به پژوهشگران اعتماد كنند و با اصل تفكيك قوا و جدايي نهادهاي طراح، مجري و ارزياب اطلاعات خام، سفارش گزارش‌هاي راهبردي و طرح‌هاي بلندمدت را به نخبگان و دانشگاه‌هاي كشور بسپارند. از سوي ديگر نخبگان و پژوهشگران نيز بايد الزامات سياست و بديهيات علم سياست را بدانند و مدام خود را بي‌طرف، علمي، غير‌حزبي و غيرسياسي نام ننهند. هر انديشمندي كه در مورد حوزه و امر عمومي كه به وضعيت دولت و ملت برمي‌گردد ارجاع دهد وارد قلمرو سياست شده است و طبيعي است كه سياست قواعدي دارد. البته اين قواعد سياسي در تضاد با علم نيست؛ گرچه ممكن است به واسطه ملاحظات، اجراي برخي از گزاره‌هاي علمي نيازمند دانستن برخي مهارت‌ها و تكنيك‌ها باشد. اما جدايي انديشه از قواعد سياسي و انديشه‌ورزي بدون در نظرگرفتن سياست مي‌تواند براي جامعه تبعات داشته باشد.

* دكتر روح‌الله اسلامي، عضو هيات علمي گروه علوم سياسي دانشگاه فردوسي است.


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد