قربان جهاني كه در آن جنگ نباشد
مشت و لگد و سيلي و اوردنگ نباشد
مشت و لگد و سيلي و اوردنگ نباشد
از وحشت بمب اتم و توپ و مسلسل
پيوسته به پا خار و به سر سنگ نباشد
باهم نستيزند سپيدان و سياهان
دعوا سر نام و نسب و رنگ نباشد
در باغ وفا مرغ بد آواز نيابيم
در بزم صفا ساز بد آهنگ نباشد
افسار به دست دو سه گمراه نيفتد
ايام به كام دو سه الدنگ نباشد
مادون ز ستمكاري مافوق ننالد
از دست دلي سنگ دلي تنگ نباشد
هر مملكتي تا طلبد حق خودش را
محتاج به صد لشكر صد هنگ نباشد