خاطره:موضوع محيط زيست/ابوالقاسم كريمي

۲۹ بازديد ۰ نظر

2 سال پيش

وقتي از كوه دربند(1) با سعيد(2)كه تازه از سوئد آمده بود بالا ميرفتيم.

صحبت از پاكيزگي شهر و زباله و حقوق حيوانات به ميان آمد.

سعيد مابين حرفاش گفت: قاسم , ببين دربند چقدر كثيفه, مردم ايران فرهنگ و شعور ندارن دست خودشونم نيست اگه 1 درصد از فرهنگ مردم سوئد رو ايراني ها داشتن الان اوضاع كشورشون اينطوري نبود.

 

و در ادامه گفت:توي سوئد كسي جرئت آشغال انداختن روي زمين رو نداره و هر كي اينكار رو مرتكب بشه بايد جريمه ي سنگيني بده , وگرنه بازداشت ميشه

 

سعيد اين حرف رو زد و در هنگامي كه داشتيم  پايين مي آمديم چند عدد پوست موز از دستش رها شد و به دامن كوه افتاد

 

من دوستمو  صدا زدم و گفتم:سعيد زباله رو از رو زمين بدار

 

سعيد در جواب گفت:اين پوست ميوس زود جذب طبيعت ميشه

 

_گيرم تا فردا همين موقه جذب طبيعت بشه , تو الان اين پوست موز هارو اندختي جلوي پاي كسايي كه ميخوان از كوه بالا برن , ممكنه پاي يكي ليز بخوره و پرت بشه تو دره

_اگه دلت مي سوزه چرا خودت بر نميداري؟

_اين زباله من نيست تو روي زمين انداختي خودتم بايد برشداري

_به من ربطي نداره

اينجا بود كه من عصباني شدم و در هنگامي كه داشتم زباله ها رو از روي زمين جمع ميكردم , به سعيد گفتم: كتاب بيشعوري رو بخون تا از رنجي كه ميكشي آگاه بشي,اگه تو توي سوئد زباله روي زمين نميدازي به خاطر فرهنگ بالايي كه نداري نيست, به خاطر ترس از جريمه و بازداشته.

 

پايان دوستي من و سعيد

 

1_كوه دربند يكي از مناطق تفريحي درشمال استان تهران است

2_نام واقعي دوستم سعيد نيست


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد