گزيده رباعيات رضي‌الدين آرتيماني

مشاور شركت بيمه پارسيان

گزيده رباعيات رضي‌الدين آرتيماني

۳۴ بازديد ۰ نظر

***

اي دل شادي به سوز ماتم اين است

بيگانه عٰالم غمي، غم اين است

دوزخ به مكافات تو درمانده و تو

جنت طلبي برو جهنم اين است

***

اي آن تو را بسي غم تنباكوست

خوش باش كه هر خار و خسي تنباكوست

اوقات تمام تيره و تلخ گذشت

گويا همه عمرت، نفسي تنباكوست

***

هر دل كه رهين تن بود او دل نيست

در عالم دل خبر ز آب و گل نيست

راهي نبود كه او بمنزل نرسد

جز راه محبت، كه در او منزل نيست

***

از ذرهٔ سرگشته، قرار تو كجاست

وي مشت غبار، اعتبار تو كجاست

در آمدن و بودن و رفتن مجبور

اي عاجز مضطر، اختيار تو كجاست

***

در باز بروي دلم از ناز نميكرد

هر چند كه در ميزدم، آواز نميكرد

با غير اگر صحبت او گرم نميبود

دل در بر من بيهده پرواز نميكرد

***

گاهيم چو مرده در كفن ميسازد

گاهي از من، هزار من ميسازد

ميسوخت مرا اگر نميسوخت دلم

اين ميسوزد كه او بمن مي‌سازد

***

اين خلق جهان به يكدگر كينه ورند

گويا كه ز مرگ خويشتن بي‌خبرند

همچون دو سگ گرسنه از بهر شكم

از روي حسد بيكدگر مينگرند

***

صد شكر كه يادت همه از يادم برد

وين هستي موهوم ز بنيادم برد

گفتم كه دمي گريه كنم آهم سوخت

رفتم كه دمي آه كشم بادم برد

***

در وادي معرفت نه گير است و نه دار

كانجا همه بر هيچ نهٰادند سوار

رفتم كه زمعرفت زنم دم، گفتا

دريا به دهان سگ مگردان مردار

***

اي آنكه ز عشق تو مرا نيست قرار

زين بيش بدست غصه خاطر مسپار

بر هر بد و نيك پرتو انداز چو مهر

بر ناخوش و خوش گذر تو چون باد بهار

***


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد