2 سال پيش در شهرستان ما وكيلي زندگي ميكرد كه معلومات زيادي در خصوص روانشناسي داشت.
وي تلاش ميكرد با كمك اطلاعات خود ، خصومت ها ، دشمني ها و سوء تفاهمات زن و شوهر ها را حل و فصل كند تا جدايي بين آنها شكل نگيرد.
او در اندك مدتي به خاطر معلومات زياد در خصوص روانشناسي و مشاوره ي رايگان در اين زمينه طرفداران فراواني پيدا كرد و حتي خانواده ها به دفتر وكيل ، نه براي تشكيل پرونده ي قضايي بلكه براي حل مشاجرات خود مراجعه ميكردند.
تا اينكه....
جمع بزرگي از روانشناسان شهرستان و حتي شهرهاي حومه از وكيل شكايت كردند
بهانه روانشناسان براي شكايت دخالت در شغل و ورشكسته كردن آنها بود
در نهايت روانشناسان پيروز شدند وَ آقاي وكيل ، از شهرستان ما براي هميشه رفت.....
اين قضيه مرا به سمت اين موضوع وا داشت كه بسياري از روانشناسان ، كسب درآمد را به حل مشكلات مراجعه كنندگان ترجيح ميدهند
براي همين تصميم گرفتم ، كتاب هاي روانشناسي بخوانم و در دنياي مجازي به دنبال كسب اطلاعات در زمينه ي روانشناسي باشم و هرآنچه كه مي آموزم را به اشتراك بگذارم تا علم و آگاهي ديگران هم افزايش پيدا كند.
نكته: من كارشناس رشته ي حقوق قضايي هستم
داستان كوتاه آموزنده
داستان كوتاه آموزنده71
داستان كوتاه آموزنده61