داستان كوتاه ناب شماره2

مشاور شركت بيمه پارسيان

داستان كوتاه ناب شماره2

۲۶ بازديد ۰ نظر

جنگجويي از استادش پرسيد: بهترين شمشيرزن كيست؟ استادش پاسخ داد: به دشت كنار صومعه برو. سنگي آنجاست. به آن سنگ توهين كن. شاگرد گفت: اما چرا بايد اين كار را بكنم؟ سنگ پاسخ نمي دهد. استاد گفت: خوب با شمشيرت به آن حمله كن. شاگرد پاسخ داد: اين كار را هم نمي كنم. شمشيرم مي شكند و اگر با دست هايم به آن حمله كنم، انگشتانم زخمي مي شوند و هيچ اثري روي سنگ نمي گذارد. من اين را نپرسيدم. پرسيدم بهترين شمشيرزن كيست؟ استاد پاسخ داد: بهترين شمشيرزن، به آن سنگ مي ماند، بي آن كه شمشيرش را از غلاف بيرون بكشد، نشان مي دهد كه هيچ كس نمي تواند بر او غلبه كند.


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد