داستان كوتاه آموزنده/شماره40

مشاور شركت بيمه پارسيان

داستان كوتاه آموزنده/شماره40

۲۷ بازديد ۰ نظر

يكي به چاه افتاده بود و مرتب داد مي زد: "آي كمك، كمك، كمك كنيد." ملا نصرالدين از آنجا رد مي شد، صدايش را شنيد و جلو رفت. خوب گوش داد. وقتي فهميد مرد درون چاه چه مي گويد، يك سكه انداخت به داخل چاه و گفت: "آدم حسابي توي چاه هم جاي گدايي است؟"


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد