به رفتن تــو سفر نـــه فرار ميگويند
به اين طريقه ي بازي قمار ميگويند
به يك نفر كه شبيه تو دلربا باشد
هنــــوز مثل گذشته نگار ميگويند
اگر چه در پي آهو دويده ام چون شير
به من اهالـــــي جنگل شكار ميگويند
مرا مقايسه بــا تـــو بگو كسي نكند
كنار گل مگر از حسن خار ميگويند؟!!
تو رفته اي و نشستم كنار اين همدم
به اين رفيق قديمي سه تار ميگويند