بچه ها ديكته داريد، قبولي سخت است
هر كسي درس نخواند به خدا بدبخت است
حرف ها مثل هم اند از همه جا مي آيند
گاه چسبيده به هم گاه جدا مي آيند
جمله ها اكثرشان سخت و دو پهلو هستند
جمله ها مثل دوتا دوست به هم وابستند
بچه ها روز مهم ايست! بخوانيد كه من
سر قولي كه نداديد بمانيد كه من
دوست دارم جلوي چشم كسي بد نشويد
از خيابان ِ خــــــــــدا با عجله رد نشويد
روز ها از پَس ِ هم رد شد و موعود رسيد
روز مقبولي و تجديدي و مردود رسيد
دست ِ من بيد شد از ترس ِمعلم : سر خط
بچه ها حرف نباشد، بنويسيد فقط
بنويسيد خـــــدا بعد بخوانيد هــــــوس
« بنويسيد قناري و بخوانيد قفس »
بنويسيد كه طوفان و تلاطم شده است
هي بچرخيد! خدا پشت ِ خدا گم شده است
بنويسيد زمين سخت غريب است، غريب
وقت ِ افتادن از اين تخت، قريب است، قريب
بچه ها گوش كنيد اين دو سه خط سنگين است
بنويسيد شعف، دختركي غمگين است
روزگاري است تزلزل به تنش زل زده است
چشم هاي هوس از دور به او پل زده است
بنويسيد شعف دختركي كم پيداست
اين همه گم شده اما همه جا غم پيداست
گرچه بابا غم نان مي خورَد و ما نان را
آخرين خط بنويسيد بزرگ است خدا
بچـه ها خسته نباشيــد ورق ها بـالا!
داستان كوتاه آموزنده
داستان كوتاه آموزنده71
داستان كوتاه آموزنده61