چه بگويم؟ نگفته هم پيداست
غم اين دل مگر يكي و دو تاست؟
به همم ريخته ست گيسويي
به همم ريخته ست مدتهاست
هم به هم ريخته ست هم موزون
اختيارات شاعري خداست
در كش و قوس بوسه و پرهيز
كارمان كار ساحل و درياست
نيست مستور آن كه بد مست است
چشم تو اين ميانه استثناست
خاطرت جمع من پريشانم
من حواسم هنوز پرت هواست
از پريشاني اش پشيمان نيست
دل شيداي ما از آن دلهاست!
هر كجا ميروي دلم با توست
هر كجا ميروم غمت آنجاست
عشق سوغات باغهاي بهشت
عشق ميراث آدم و حواست