وحيد عمراني

مشاور شركت بيمه پارسيان

وحيد عمراني

۳۳ بازديد ۰ نظر

تاريخ ، پير و فرتوت

خاموش و سر به زير

در راه بي نشان خود آرام مي رود

با كوله بار سياه و سنگين و كهنه اش

بي لحظه اي قرار

يكريز و ناگزير

با خنده اي به لب و چشم اشكبار

در پشت سر به جاست از او رد سرخ خون

كه امتداد آن

در دوردست ترين نقطۀ زمان

تا مرزهاي شوم اولين جنون

تا پيش دامن قابيل مي رسد.


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد