مي داني؟
يك وقت هايي بايد
روي يك تكه كاغذ بنويسي:
تعطيل است!
و بچسباني پشت شيشۀ افكارت
بايد به خودت استراحت بدهي
دراز بكشي
دست هايت را زير سر بگذاري
به آسمان خيره شوي
و بي خيال سوت بزني
در دلت بخندي به تمام افكاري كه
پشت شيشۀ ذهنت صف كشيده اند
آن وقت با خودت بگويي:
بگذار منتظر بمانند!
با تشكر از الهه هوشمند براي فرستادن اين شعر.
داستان كوتاه آموزنده
داستان كوتاه آموزنده71
داستان كوتاه آموزنده61