ريز... ريز... ريز...
چون برف،
كه هرگز هيچكس ندانست
تكه هاي خودكشي يك ابر است
منم، چون دانه هاي برف كه مي ريزند بر زمين
كسي چه مي داند؟
و كسي چه مي داند؛
كه من هر روز
تكه هاي سفيد روحم را مي بارم؟!
و ظلمات آسمان بي ستاره
در قلبم
بر جاست
به خودكشي روحم دست زده ام.
با تشكر از نژلا براي فرستادن اين شعر.
آدرس:http://www.nezhlaoketab.blogfa.com/