صغير اصفهاني

مشاور شركت بيمه پارسيان

صغير اصفهاني

۲۹ بازديد ۰ نظر

داد درويشي از سر تمهيد

سر قليان خويش را به مريد

گفت از دوزخ اي نكو كردار

قدري آتش به روي آن بگذار

بگرفت و ببرد و باز آورد

عِِقد گوهر ز دُرج راز آورد

گفت در دوزخ آنچه گرديدم

دركات جحيم را ديدم

آتش هيزم و زغال نبود

اخگري بهر انتقال نبود

هيچكس آتشي نمي افروخت

زآتش خويش هر كسي مي سوخت


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد