كوير تشنۀ باران است
«حميد» تشنۀ خوبي
به من محبت كن!
كه ابرِ رحمت اگر در كوير مي باريد
به جاي خارِ بيابان بنفشه مي روييد
و بوي پونۀ وحشي به دشت بر مي خاست
چرا هراس، چرا شك؟
بيا كه من بي تو
درخت خشكِ كويرم كه برگ و بارم نيست
اميد بارشِ بارانِ نو بهارم نيست.