حسين زحمتكش

مشاور شركت بيمه پارسيان

حسين زحمتكش

۲۷ بازديد ۰ نظر

با خنده كاشتي به دلِ خلق ، «كاش ها»

با عشوه ريختي نمكي بر خراش ها

هرجا كه چشم هاي تو افتاد فتنه اش

آن بخش شهر پر شده از اغتشاشها

گيسو به هم بريز و جهاني ز هم بپاش!

معشوقه بودن است و بريز و بپاش ها

ايزد كه گفته بت نپرستيد پس چرا؟

دنيا پر است اين همه از خوش تراش ها؟!

از بس به ماهِ چشمِ تو پر ميكشم ٬ شبي

آخر پلنگ مي شوم از اين تلاش ها!


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد