تنهايي يك نفر
نشست
كنار تنهايي يك نفر ديگر
بعد تنهايي ديگري
رفت كنار تنهايي ديگري
تنهايي ديگري
كنار تنهايي ديگري
دنيا پر شد
از تنهايي هاي كنار هم
كه مي نشينند
راه مي روند
و گاهي يكديگر را مي بوسند.
تنهايي يك نفر
نشست
كنار تنهايي يك نفر ديگر
بعد تنهايي ديگري
رفت كنار تنهايي ديگري
تنهايي ديگري
كنار تنهايي ديگري
دنيا پر شد
از تنهايي هاي كنار هم
كه مي نشينند
راه مي روند
و گاهي يكديگر را مي بوسند.