تو بچه گانه عبوسي تو ناشيانه بدي
همين قدر كه بلد نيستي فقط بلدي
تو مي رسي به من و محو مي شوم هر بار
كه صفر مي شود از ضرب با تو هر عددي
نسيم خوش گذراني و سيب ها مست اند
پر است از هيجان تو قلب هر سبدي
براي اينكه خبرهاي بد قشنگ شوند
كنار پنجره هر شب نشسته باربدي
به چشم هاي قشنگت بگو حلال كنند
اگر كه ديده اي و ديده اند خوب و بدي
داستان كوتاه آموزنده
داستان كوتاه آموزنده71
داستان كوتاه آموزنده61